نوای فارس – سجاد مالمیر: مهدی مشتاق آهنگساز و نوازنده سهتار کشورمان است که از 5 سال پیش در کشور مکزیک با تشکیل گروه، انتشار آلبوم و برگزاری کنسرت در سالنهای بزرگ این کشور به تبلیغ موسیقی اصیل ایرانی و برقراری ارتباط میان آن با موسیقی سنتی کشور مکزیک مبادرت میورزد. او نزد اساتید بزرگی نظیر استاد محمدرضا لطفی و استاد داریوش طلایی شاگردی کرده و در ششمین دوره از جشنواره موسیقی جوان در بخش ردیف به مقام اول رسیده است. وی اکنون در کشور مکزیک چندین شاگرد دارد که برخی از آنها جوانهای مکزیکی علاقهمند به ساز سهتار و موسیقی اصیل ایرانی هستند.
مشتاق اخیراً آلبومی به نام «دور و دیر» در کشور مکزیک منتشر کرده که متن مقدمه کتابچه این آلبوم را داریوش طلایی نوشته است. در متن این یادداشت به قلم داریوش طلایی چنین آمده است:« مهدی مشتاق از نسل موسیقیدانان جوانی است که پس از انقلاب ایران در سال 1357 میراثدار موسیقی کلاسیک ایرانی شدند. این میراث موسیقیایی کهن، دوران رنسانس خود را کمی پیش از انقلاب تجربه کرد. در آلبوم «دور و دیر» که مشتاق برایم فرستاد، دریافتم که موسیقی او به سطح مطلوبی از بلوغ و در عین حال سهم قابلتوجهی از نوآوری رسیده است. مشتاق افق گستردهای پیش رو دارد. شکوفاترین ماجراهای موسیقیایی را برایش آرزومندم.»
در ادامه متن گفتوگوی اختصاصی «نوای فارس» با این آهنگساز و نوازنده کشورمان را در مورد فعالیتهای حرفهای او در ایران و در کشور مکزیک خواهید خواند:
آقای مشتاق از چه زمانی به یادگیری موسیقی روی آوردید و نزد کدام اساتید تحصیل کردید؟
من از سال 1380 به آموختن موسیقی ایرانی و ساز سهتار مشغول شدم. ابتدا نزد رسول عطایی به آموختن ردیف میرزاعبدالله پرداختم و از سال ۱۳۸۲ برای تکمیل ردیف نزد علی بیانی رفتم. سپس به مکتب استاد محمدرضا لطفی راه یافتم و از سال ۱۳۸۵ تا سال ۱۳۸۹، ضمن دورهی تخصصی ردیف، شیوههای بداههپردازی را آموختم و از سال ۱۳۸۶ تا ۱۳۸۸ نیز در محضر استاد داریوش طلایی، ضمن فرا گرفتن قطعاتی از قدما، ظرافتها و تکنیکهای سهتار را آموختم. همچنین در سال ۱۳۸۹ هم از کلاس های مسعود شعاری بهره بردم. در این برهه زمانی طی سالهای ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۹ خودم نیز در تهران، اصفهان و یزد به تدریس موسیقی ایرانی و ساز سهتار پرداختم.
جشنواره موسیقی جوان یکی از معدود جشنوارهها و مسابقههای استعدادیابی در ایران است که از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و تا کنون ده دوره آن با حضور اکثریت اساتید موسیقی اصیل و کلاسیک ایران برگزار شده است. شما در سالهای نچندان دور یکی از برگزیدگان این جشنواره بودید، درباره حال و هوای حضورتان در این جشنواره و عنوانی که به دست آوردید برایمان بگویید.
من در دوره ششم جشنواره موسیقی جوان (سال 1386) در بخش ردیف شرکت کردم. داوران آن دوره بخش ردیف، اساتید علیاکبر شکارچی، داوود گنجهای، هوشنگ ظریف، مرحوم عطا جنگوک و داریوش پیرنیاکان بودند. من در روز اجرا حدود 40 دقیقه روی سن بودم چون پیش از اجرای من یک شرکتکننده دیگر عالی اجرا کرد و دیگر تقریباً مسجل شده بود که او اول میشود و من باید تلاشی بیشتر از او ارائه میدادم. اجرای من بیش از حد معمول طول کشید و حسابی خستهام کرده بود. یادم میآید که در میان اجرا به خاطر سؤالات پی در پی اساتید، گیج شده بودم و آهی از ته دل کشیدم که در آن لحظه استاد شکارچی از حضار خواست که مرا تشویق کنند تا کمی روحیه بگیرم. بنابراین مسابقه ادامه پیدا کرد و در نهایت هیأت داوران من و شرکتکننده قبلی را به صورت مشترک به عنوان نفر اول اعلام کردند. به طور کلی کیفیت جشنواره موسیقی جوان بسیار بالا بود و هیجان زیادی بین شرکتکنندگان آن وجود داشت.
پس از اتمام جشنواره چه حمایتهایی از شما صورت گرفت؟
در اختتامیه جشنواره قول داده شد که شرایطی فراهم شود تا برگزیدگان بتوانند بدون شرکت در کنکور مشغول به تحصیل در رشته موسیقی شوند ولی هیچوقت این اتفاق رخ نداد. همچنین در جشنواره به من قول داده شد که عضو خانه موسیقی شوم ولی چندی بعد به دلایلی نامشخص مرا نمیپذیرفتند. به همین منظور من چند ماه بعد به دفتر آقای پیرنیاکان در دانشگاه تهران رفتم و مشکل پیش آمده را با ایشان در میان گذاشتم. ایشان همان موقع به من یادداشتی دادند که من آن را به خانه موسیقی بردم و اینبار مرا پذیرفتند و من به عضویت خانه موسیقی درآمدم.
تا چه زمانی در خانه موسیقی عضو بودید و حضورتان در آنجا چه مزایایی برایتان داشت؟
من از 5 سال پیش به دلیل مهاجرت دیگر هیچگاه به آنجا نرفته و هیچ حق عضویتی پرداخت نکردهام، بنابراین شرایط عضویتم در خانه موسیقی مشخص نیست و شاید همین الآن هم عضو آنجا باشم. در خانه موسیقی قرار بود یک سری بیمه و مزایا به ما داده شود که هیچگاه عملی نشد.
پس از جشنواره موسیقی جوان به چه فعالیتهای موسیقیایی مشغول بودید؟
من به مدت 3 سال هر هفته بین شهرهای اصفهان، یزد و تهران در رفت و آمد بودم. برنامه هفتگی من به این صورت بود که شنبه ساعت 5 صبح از اصفهان به یزد میرفتم و صبح در دانشگاه هنر و معماری یزد و بعدازظهر در یک آموزشگاه تدریس میکردم. شنبه شب از یزد با قطار به تهران میرفتم و ساعت 4-5 صبح به تهران میرسیدم و در ایستگاه راهآهن کمی استراحت میکردم و صبحانه میخوردم تا بعد از ساعت 9 صبح به مکتبخانه میرزاعبدالله بروم و خدمت استاد لطفی برسم. بعد از کلاس با اتوبوس به اصفهان میرفتم و در روز سه شنبه در اصفهان کلاس خصوصی میدادم. چهارشنبه صبح با اتوبوس به تهران میرفتم تا رأس ساعت 6 بعدازظهر به کلاس استاد طلایی برسم و با اتمام کلاس دوباره به اصفهان باز میگشتم. روزهای پنجشنبه و جمعه را در اصفهان میماندم و از روز شنبه دوباره به یزد میرفتم.
در یکی از این سفرها از اصفهان به یزد بهخاطر سهتاری که همراه خودم داشتم، مورد توجه چهار توریست مکزیکی قرار گرفتم که از اتفاق به هنر و موسیقی ایرانی علاقهمند بودند. ما در طول مسیر بیشتر با یکدیگر آشنا شدیم و در نتیجه من آنها را به کلاسم دعوت کردم. این افراد بعد از ظهر همان روز به آموزشگاهی آمدند که من در آن تدریس میکردم و کمی با ساز سهتار آشنا شدند و دو نفرشان تصمیم گرفتند که سهتار بخرند. بعد از آن رابطهمان به دوستی نزدیکتری تبدیل شد. من برایشان سهتار تهیه کردم و مقدمات سهتارنوازی را هم بهشان آموزش دادم.
چه شد که برای اولین بار به کشور مکزیک سفر کردید؟
یکی از این دوستان مکزیکی، فرزند سفیر سابق مکزیک در یوگسلاوی سابق بود و به دلیل آنکه پدرش با سفیر وقت مکزیک در ایران دوست قدیمی بود، این دوستان در محل اقامت سفیر مکزیک در منطقه ولنجک تهران اقامت داشتند. کلاسهای ما هم در منزل سفیر مکزیک در تهران برگزار میشد و بدین شکل با سفیر مکزیک هم آشنایی مختصری حاصل شد. این آشنایی باعث شد که در جشن روز استقلال مکزیک در مهمانی خصوصی سفیر، مرا دعوت کنند و اجرای کوچکی در آن مراسم داشته باشم. بعد از آن دوستان مکزیکی سفرشان به پایان رسید و باید به مکزیک بر میگشتند. من آلبومی که به صورت شخصی ضبط کرده بودم را به این دوستان هدیه دادم و این آلبوم از طریق این دوستان به یکی از بزرگترین و معتبرترین جشنوارههای وقت موسیقی در مکزیک راه یافت. در ادامه آلبوم مورد توجه این فستیوال قرار گرفت و از من دعوت شد در آن شرکت کنم، بدین ترتیب من به همراهی آقای مجید حسابی از نوازندههای برجسته تنبک در اصفهان به مکزیک رفتیم.
در مکزیک چه اتفاقی رخ داد؟
در مدت 1 ماه اقامت در مکزیک به همراه آقای حسابی 3 اجرا دونوازی در فستیوال اُلین کان (Ollin Kan) و چند اجرای مستقل داشتم و بعد از آن به ایران بازگشتم و قطعاتی که در فستیوال اُلین کان اجرا کرده بودم را در سال 89 به همراهی مجید حسابی در اصفهان به روی صحنه بردم که آلبوم تصویری آن هم با عنوان "نقش دیگر" توسط هنرسرای خورشید منتشر شد.
پس سفر اولتان به قصد اقامت نبود؟
خیر. صرفاً برای اجرای موسیقی به مکزیک رفتم و خیال اقامت در آنجا را نداشتم.
و پس از بازگشتتان به ایران چه اتفاقی افتاد که تصمیم به مهاجرت گرفتید؟
دو سال بعد از آن ماجرا در سال 1390 به هدف تجربهکردن یک زندگی نو و شناخت فرهنگی متفاوت، تصمیم به سفر گرفتم و از آنجایی که دوستانی در مکزیک داشتم و کمی هم نسبت به این کشور شناخت پیدا کرده بودم، مکزیک را مقصد مهاجرتم قرار دادم. تصمیم مهاجرت به مکزیک یک تصمیم سخت و عجیب بود و هنوز هم بسیاری از نزدیکانم در حیرت این تصمیمم ماندهاند.
کشور مکزیک در نوع فرهنگ و همچنین ذائقه موسیقیایی چقدر با ایران تفاوت دارد؟
به طور کلی مردم لاتین در فرهنگ عامه شباهت زیادی به ایران دارند ولی در جزئیات دنیای این دو منطقه کاملاً متفاوت است. منطقه لاتین از زمان استعمار اسپانیا تا کنون، از زبان تا فرهنگ دینی و... دچار تغییرات فراوانی شده است. کشور مکزیک موسیقی فولکلور بسیار غنی خودش را دارد که متفاوت از موسیقی اصیل ایرانی است.
با این وجود سفرتان به این کشور برای هدفی که در موسیقی داشتید یک ریسک محسوب نمیشد؟
دقیقاً یک ریسک بود و من کار بسیار دشواری را در پیش داشتم چون ایرانیهای کمی در مکزیک بودند و غالب مردم این کشور هیچ اطلاعی از ایران و فرهنگ ایرانی نداشتند. در واقع اکثراً تصور میکردند که ایران کشوری عرب زبان است و در مورد موسیقی ایرانی هم بیاطلاع بودند. من به مرور زمان و با برگزاری کنسرت های متعدد، اجراهای رادیویی و فضای مجازی، مردم را با این موسیقی آشنا و جذب کردم تا رفتهرفته تعداد نفراتی که موسیقی ایرانی را شنیده بودند بالاتر برود.
از زمان ورودتان به مکزیک چه فعالیتهایی در عرصه موسیقی داشتید؟
تشکیل گروه موسیقی دیدار و کلاسهای آموزش موسیقی ایرانی از نخستین فعالیتهایم در مکزیک بود. پش از آن در سال ۱۳۹۲، گروه «سهتارنوازان مشتاق» را با اولین نسل از شاگردان مکزیکیام پایهگذاری کردم. همچنین در این مدت با پروژههای متعددی از جمله گروه سِگرِل (موسیقی قرون وسطی و رنسانس)، کمپانی ملی تئاتر مکزیک (نوازنده و آهنگساز در تئاتر اینانا) و گروه لا خیرالدا (نوازنده و آهنگساز در کنسرت-نمایش سبزِ خون) همکاری داشتم. در سال ۱۳۹۲ به گروه «اخیپتنوس» (موسیقی و رقص مهاجرِ مکزیک) پیوستم و آلبوم «کیتاپناس» را با این گروه ضبط کردم. در سال ۱۳۹۴ برای پروژۀ پرشیکو (Pérxico) موفق به دریافت بورس هنری از وزارت فرهنگ مکزیک شدم و طی یک سال 8 قطعه تلفیقی با ریشهای از موسیقی ایرانی و موسیقی سنتی مکزیک ساختم که امیدوارم در سال آینده در قالب یک آلبوم منتشر شوند. همچنین در سال ۱۳۹۵ بهعنوان نوازنده و آهنگساز در ضبط آلبوم گروه اَبگال همکاری کردم.
ایده تولید تازهترین آلبومتان به نام «دور و دیر» که اخیراً در مکزیک منتشر شده، از چه زمانی شکل گرفت و تولید آن چقدر زمان برد؟
من در سال 1386 در تهران ضبطی در دستگاه آواز بیات اصفهان داشتم که به صورت بداهه و با نیم نگاهی به سبک سهتار نوازی استاد سعید هرمزی بود. ایده اصلی این ضبط، انتشار آلبوم تکنوازی سهتار بود که شرایط آن فراهم نشد و ادامه نیافت. پس از آن در مدت چند ساله مهاجرتم، سایر آثار تکنوازی سهتار را آماده کردم ولی همچنان به مرحله ضبط نرسیدند. امسال وقتی رادیو دانشگاه ملی خودمختار مکزیک مرا برای اجرای زنده در مراسم 79 سالگی رادیو (Radio UNAM) دعوت کرد، به این نتیجه رسیدم که فرصت خوبی برای ضبط قطعات باقیمانده به وجود امده است. در نتیجه آن کنسرت را در دو بخش دستگاه چهارگاه و آواز بیات ترک اجرا کردم و بدین ترتیب آلبوم «دور و دیر» کامل شد. بعد از میکس و مسترینگ فایلهای صوتی قطعات آلبوم «دور و دیر» را برای استاد عزیز و گرانقدرم آقای داریوش طلایی ارسال کردم و ایشان هم لطف و محبت داشتند و متن مقدمه کتابچه آلبوم را نوشتند که یادداشت ایشان باعث افتخار من است.
مخاطبان ایرانی از چه طریقی میتوانند آلبومتان را خریداری کنند؟
آلبوم «دور و دیر» از دو هفته گذشته به صورت فیزیکی در کشور مکزیک منتشر شده است و اکنون در حال ثبت قرارداد و آپلود بر روی رسانه آیتیونز (Itunes) قرار دارد و بزودی بر روی رسانه آیتیونز در دسترس مخاطبان علاقهمند به موسیقی اصیل ایرانی در داخل کشور قرار خواهد گرفت.
منبع : اختصاصی نوای فارس