نوای فارس - مرسده مقیمی: عصبانیت مهرجویی برای تمامی اهالی رسانه موضوعی آشناست؛ شاید اهالی موسیقی آنطور که باید به خلق و خوی مهرجویی آشنا نباشند اما سینماییها با این نوع مصاحبههای آقای کارگردان غریبه نیستند.
خیلی سال پیش در اظهار نظری غریب در یکی از محافل ادبی گفت که «گاو» را او گاو کرده نه غلامحسین ساعدی! حرفی که هنوز بعد از این همه سال خشم اهالی ادبیات را نسبت به او شعلهور نگاه داشته است. پیش از این اظهارات آخر پیرامون سنتوری 2 که به کلی خالی از هرگونه حرفهایگری است نیز ایشان منتقدان چند کار آخرش را از دم نفهم خطاب کرده بود.
مهرجویی یکی از سردمداران موج نوی سینمای ایران است این را نه چند کار ضعیف آخرش و نه خلق و خویش نمیتواند خدشهدار کند اما او به سبب همین اعتبار و اسم و رسم در دنیای سینما به کلی تاب شنیدن هر حرفی خلاف میلش را ندارد. هرگاه در هر برههای از تاریخ کسی به آنچه او میخواسته گردن ننهاده از انتقادات تند ایشان بینصیب نمانده است.
اظهارات اخیر مهرجویی اما پدیدهی عجیبی است آنقدر که آدم را بیش از قبل نگران مهرجویی بزرگ میکند.
در اظهارات مهرجویی اصلیترین گلایه از رقم پیشنهادی محسن چاوشی است. رقمی که به نظر همه اینقدر بالا میآید که برخی میگویند درخواست این رقم به نوعی جواب منفی چاوشی به مهرجویی بوده است که البته این نیز میتواند محتمل باشد اما حتما آقای مهرجویی خوب میداند در سراسر دنیا سلبریتیها برای حتی حضورهای کوتاه رقمهای آنچنانی پیشنهاد میدهند؛ این بدیهیترین اتفاق در دنیاست.
اما اگر بخواهیم دنیا را کنار گذاشته و تنها نگاهی گذرا به ستارگان ایران بیندازیم این موضوع روشنتر خواهد شد.
احتمالا همه از رقم گزافی که هدیه تهرانی برای تک سکانسی که در «دوئل» بازی کرد با خبرند و یا فیلمهایی که حضور تهرانی در آنها منتفی شد به سبب رقم بالای پیشنهادی.
لیلا حاتمی برای فیلم «سر به مهر» رقمی معادل کل هزینه فیلم دریافت کرده است.
حامد بهداد در برههای از زمان برای نقشهای کوتاه به اندازه رُل یک دستمزد میگرفت.
بحث اینکه هنرمندان برای حضوری کوتاه در یک برنامهی تلویزیونی چقدر پول میگیرند هم جای خود!
سلبریتیها همیشه هزینه داشتهاند اما اوضاع سوپر استارها حتی از سلبیریتیها سواست. میزان بالای دستمزد محمدرضا گلزار در ادوار مختلف همیشه مورد بحث و مناقشه بوده است. اما یک جواب ساده به راحتی سبب شده تا او باز هم دستمزد بالایش را بگیرد و کسی هم نتواند اعتراضی بکند و آن جوابِ روشن سوپراستار بودن اوست.
وقتی بدترین فیلمها با حضور او میتوانند گیشه را فتح کنند بدیهی و روشن است که او دستمزد بالایی طلب کند حالا در این مورد خاص شخص مهرجویی نه با یک سوپراستار بلکه با یک تاپ استار مواجه است که اتفاقا اصلا وصله پول دوستی به او نمیچسبد! همگان میدانند او برای حضوری چند دقیقهای در یک برنامهی تلویزیونی میتواند چه پولی به دست بیاورد اما او هرگز برای پول کاری نکرده و همواره با اعتقادش انتخاب کرده است.
از زمان سنتوری تا کنون بسیاری چیزها تغییر کرده؛ بله چاوشی، چاوشی دیروز نیست همان طور که رادان، رادان دیروز! بهرام رادان بعد از اشتباهات پیاپی حالا به هیچ عنوان وجهه سابق را ندارد و شاید «سنتوری 2» برای او کور سوی امیدی باشد برای برگشتن به روزهای اوج. اما چاوشی در لحظهی کنونی جز معدود تاپ استارهای ایران است.
او حمایت چند میلیونی هوادارانی شش آتشه را در حالی به همراه دارد که حالا دیگر حتی کارشناسان سرسخت موسیقی نیز نمیتوانند در ردای انکار او قامت راست کنند. حالا چاوشی درست در نقطهای ایستاده که فیلمی صرفا به سبب صدای او در تیتراژ پایانی در ماه مردهی اکران فروشی قابل قبول داشته باشد.
حالا چاوشی آلبومش به مغازهها نرسیده پکهایش خالی میشود و به تیراژ دوم میرسد. این اعتبار را مهرجویی به چاوشی داده؟ بله مهرجویی یکی از عوامل موثر در دیده شدن چاوشیست اما اعتبار از دیده شدن به دست نمیآید؛ بسیاری دیده میشوند اما اعتبار کسب نمیکنند؛ اعتبار چاوشی به سبب یکهتازی او در موسیقی است یکهتازیای که حاصل تلاشهای شبانه روزی اوست و بزرگ و کوچک به آن اذعان دارند و ابدا ارتباطی با سنتوری نداشته و ندارد.
مصادرهی اعتبار چاوشی با فیلمی که هرگز رنگ پرده به خود ندیده کمی خندهدار به نظر میرسد؛ آن هم فیلمی که به کررات بر سر نام چاوشی بازیهای مختلفی درآورده! تا جایی که حتی یک بار به طور جدی صحبت به میان آمد که رادان آهنگها را خوانده و صدای چاوشی به کلی حذف میشود! یکی از اظهارات آقای کارگردان هنگامی که فیلم به پردهی نقرهای نرسید این بود که فیلم به مشکل خورده چون خواننده مجاز نیست! عجیب است که حالا مهرجویی مدعی است چاوشی مجوزش را از فیلم او دارد! ضمن آنکه مهرجویی در سالهای گذشته با سنتوری چهرهی جدیدی معرفی نکرد بلکه کسی را برگزید که به اعتراف خودش در خانه هرکسی سیدیهایش پیدا میشد.
مهرجویی پیشتر خودش اعتراف کرده که از محبوبیت غریب او برای سنتوری بهره برده، حالا چه شده که میخواهد بگوید خودش عامل تبلور و معرفی ستارهی این روزهای موسیقی ایران است؟ اعتبار کلان چاوشی را تحدید کردن به یک فیلم فقط میتواند نشئت گرفته از ذهن فیلمنامهنویسی باشد که از قدرت تخیلی بالا بهرهمند است.
استفادهی مهرجویی از ستارهها مسبوق به سابقه است؛ مهرجویی بر خلاف برخی فیلمسازان که تلاش کردند با انتخابهایی نامتعارف دست به ریسک بزنند؛ همیشه از ستارههای زمان خودش بهره برده؛ عزتالله انتظامی، خسرو شکیبایی، نیکی کریمی، لیلا حاتمی، حامد بهداد، بهرام رادان و ... البته انگار چاوشی بانی خیر شده و این بار قرار است آقای کارگردان به جای استفاده از محبوبیت اثبات شدهی استارها سراغ خوانندهای تازه برود که این خود میتواند شروعی برای مهرجویی باشد.
آقای مهرجویی که از رقم پیشنهادی چاوشی اینقدر رنجیده که خصوصیترین مسائل یک پروژهی سینمایی را رسانهای کرده باید بداند حالا آن چاوشی که سیدیاش در هر خانهای بود دیگه فقط یک خوانندهی مطرح نیست او حالا یک برند معتبر است؛ برندی که میتواند فروش چند میلیاردی یک فیلم را تضمین کند حالا چرا در حالی که تمامی سوپر استارها در ایران دستمزدهای گزاف میگیرند چاوشی که جزء معدود تاپ استارهای پویای ایران است نباید برای خواندن چندین آهنگ رقمی این چنین پیشنهاد کند؟ چاوشی که بنا نیست برای سنتوری تنها یک تیتراژ بخواند او احتمالا باید برای این فیلم چند قطعه بخواند که تمامی اینها هزینه بر است. علاوه بر اینکه این بار بنا نبود چاوشی تنها بخواند؛ او این بار قطعا آهنگسازی قطعات را هم بر عهده داشت.
به انضمام اینکه با شرایط فعلی مهرجویی و کارهای اخیرش و همینطور بهرام رادان و فیلمهایی که یکی پس از دیگری ناموفق بوده؛ محسن چاوشی تنها عامل تضمینکنندهی گیشهای طوفانی است! حالا اینکه چرا به خدمت گرفتن چنین برگ برندهای به نظر آقای کارگردان 500 میلیون هم نمیارزد جای سوال دارد.
این همه اشاره به نمک ناشناسی چاوشی و تاکید بر اینکه او باید از ما تشکر میکرد فقط یک فرضیه را در ذهن به وجود میآورد و آن اینکه ظاهرا آقای مهرجویی انتظار داشته محسن چاوشی به پاس سنتوری یک از مهرجویی بخواهد اجازه دهد تا نه تنها برای قسمت دوم این فیلم به رایگان بخواند بلکه حتی دستمزد بهرام رادان را هم خودش متقبل شود!
مهرجویی بناست این کار را با خوانندهی دیگری بسازد که حتی اگر این خواننده ابراهیم حامدی باشد حتما خود مهرجویی میداند که بازی را از پیش باخته! چرا که کاراکتری مثل علی سنتوری با یک صدا در ذهن مخاطب ثبت شده و هر تغییری میتواند تیشهی محکمی بر ریشهی فیلم باشد علاوه بر اینکه برانگیختن خشم جامعهی هواداران چاوشی با مصاحبهای ناشیانه کورسوی امید برای گیشه موفق را هم از میان میبرد؛ چاوشی در سنتوری نه یک صدا بلکه رُل اول است؛ رُل اولی که حتی مخالفان چاوشی دوستش دارند. مگر میشود قسمت دوم یک فیلم را ساخت بدون رُل اول؟ مهرجویی حالا که کمی از مصاحبهی تند و تیزش گذشته و حالا که هیچ جوابی از طرف محسن چاوشی و نمایندگان رسمی او در بر نداشته فهمیده که هم در بازی رسانهای که به راه انداخته باخته و هم گیشهی فیلمی را که فکر میکرد چند میلیاردی خواهد شد. سنتوری 2 با هر نامی بدون چاوشی فیلم موفقی نخواهد بود و این واقعیت را نه عصبانیت مهرجویی از چاوشی، نه مصاحبهی عجیبی که کرده و نه حتی ابراهیم حامدی تغییر نخواهد داد!
منبع : موسیقی فارس