نوای فارس - مجید احمدی نیا: كشاورزي و موسيقي باعث شد هومن ظریف، دكترحسين گلگلاب را بيشتر درك كند. به عنوان نخستين تجربه سينمايي، فيلمنامه «پا» را نوشت كه حامد كوهبر كارگردانش بود. مستندسازي را با «مرز پرگهر» آغاز كرد، روايتي از زندگي دكترحسين گلگلاب. دومين مستندش، «نغمهسراي كودكان» درباره زندگي عباس يمينيشريف بود و اكنون هم دو مستند در حال ساخت دارد، مستند «فرخي يزدي» و مستند «پيرنيا، باغبان گلها»، درباره داوود پيرنيا. معمولا در كلامش طنزها و كنايههاي آشكار و پنهان هست، البته گاهي دلخوريهايي دارد از وضعيت فرهنگي جامعه. از مرز پرگهر ميپرسم، تاريخها را دقيقا به خاطر دارد. ميگويد در سال 88، در پاسخ به مخدوش شدن سرود اي ايران توسط صدا و سيما و فيلماي ايران ناصر تقوايي، ساخت مستند مرز پرگهر آغاز شد و چهارشنبه آخر سال 89، تيتراژ نخست، تصويربرداري و يازدهم فروردين89، تصويربرداري كامل شد. تدوين آن يك سال طول كشيد. نخستين اكران آن هم در بخش جنبي جشنواره چهارم مستند حقيقت بود. مستندهايش را با هزينه شخصي ساخته است و اصلا نميخواهد از نهادهاي خاص يا دولتي كمك بگيرد و ميگويد كمك نهادهاي دولتي، به مستندهاي مبتني بر پژوهش، به اساس پژوهش، خدشه وارد ميكند زيرا وقتي پاي قرارداد به يك پژوهش باز ميشود و تهيهكنندگان انبوهساز كمطاقت، خود را صاحب بودجه دولتي بدانند، فساد ايجاد ميشود. البته گاهی به سوي جلب حمايتهاي مردمي ميرود و ميگويد به نظرم، بايد مردم و بخش خصوصي براي شناختن و شناساندن مفاخر ادب و فرهنگ و هنر خويش، به استقلال هنر كمك كنند و دولت بر روند ساخت صحيح و غير مغرضانه آن، همان نگاه سالم اصلاحي و ارشادي خود را در پيش گيرد. اين روزها هومن ظريف، ميخواهد با حمايتهاي مردمي، پروژه فرخي يزدي و پيرنيا را به سرانجام برساند. ميگويد تدوين مستند فرخي يزدي تا دو ماه ديگر تمام ميشود و مستند پيرنيا، باغبان گلها هم در مرحله تصويربرداري است. هرچند براي اكران اين مستندها هم جز به مردم، به هيچكس اميدوار نيست. نااميد از مسئولان دانشگاهي، نااميد از دولتيها و نااميد از ساير نهادها، ولي همچنان اميدوار به كمك مردم. از درآمدهاي شخصياش براي اين مستندها هزينه ميكند تا ديناش را به مفاخر و مشاهير وطنش ادا كند. اگر برخی از اثرات فرهنگي و هنري به دلایلی كنار زده ميشوند، دليل عدم حمايت، سنگاندازي يا مخالفت با آثاري از اين دست كه با هدف شناساندن مفاخر و مشاهير ملي توليد شدهاند، مشخص نيست. يكي از ويژگيهاي مستند مرز پرگهر، زيرنويس انگليسي آن است كه تقريبا بدون اشتباه است. در بين بسياري از محصولات داخلي با زيرنويسهايي پر از جملات مبهم و اشتباه انگليسي كه برگردان ناشيانهاي از زبان فارسي هستند، زيرنويس اين مستند كه برگردان آزاد و قابل فهمي براي انگليسيزبانان است، نقطه قوتي در ارائه بينالمللي اين اثر محسوب شود.
مستند مرز پرگهر از خيابانهاي تهران شروع ميشود. شهري كه تنها يك كوچهاش در خيابان شادمان، به نام گلگلاب است. در اين مستند با برخي از نزديكان حسين گلگلاب، روحا... خالقي و غلامحسين بنان و صاحبنظران شعر و موسيقي، گفتوگو شد تا بخشهايي از زندگي خصوصي و هنري اين چهره ملي براي مخاطبان گفته شود. درباره وجه تسميه نام خانوادگي دكتر حسين گلگلاب، دو روايت وجود دارد؛ يكي دو روستا در جنوب ايران، به نامهاي گل و گلاب، و ديگري برگرفته از پدربزرگ ايشان، مهدي مصورالملك، عكاس و نقاش دربار قاجار كه به خوشچهرگي مشهور بود كه هما گلگلاب، فرزند او، روايت دوم را معتبر ميداند. حسين گلگلاب، آن طور كه در خاطراتش نوشت، متولد 1276 شمسي است و بعد از ديپلم در اداره ماليه تهران مشغول به كار شد. چندماه بعد، براي تدريس علوم رياضي به دارالفنون رفت و در سال 1313 با تصويب قانون تاسيس دانشگاه و تاسيس دارالمعلمين عالي در نگارستان، جزوهاي را تهيه كرد كه بعد از تاييد توسط هياتي كه از پيش مشخص شده بود، با مدرك دكترا، به سمت معاونت دارالمعلمين عالي رسيد و دروس گياهشناسي را تدريس ميكرد. او همچنين با صبا، خالقي و معروفي به مدرسه عالي موسيقي كه كلنل وزيري بنيانگذارش بود، ميرفت. دكتر حسين گلگلاب يكي از اعضاي انجمن فرهنگستان زبان فارسي بود كه در سال 1313 از سفري كه قرار بود اعضاي اين انجمن به اروپا فرستاده شوند، صرف نظر كرد و رياست مدرسه دبيرستان را به رايگان پذيرفت. او كه تدريس علوم گياهي در دانشكدههاي پزشكي و داروسازي دانشگاه تهران و دانشسراي عالي را نيز در كارنامه دارد، همراه با دكتر قريب و دكتر شهرياري، از موسسان دانشگاه اراك نيز بود. در كنار فعاليت در عرصه گياهشناسي و زبانشناسي، دكتر حسين گلگلاب، افتخار سرودن يكي از شاهكارهاي هنري ايران را نيز در كارنامه دارد. سرود «اي ايران»، با آهنگي از روحا... خالقي و صداي غلامحسين بنان، سرودي كه به عقيده برخي، تقريبا تمام كلماتش فارسي هستند و در ميان سرودهاي مختلف دوران پهلوي، عنوان «سرود ملي ايران» را داشت. يكي از ويژگيهاي خاص سرود اي ايران اين است كه با محتواي ميهني و حماسياش، در مايه دشتي ساخته شده كه معمولا براي بيان حزن و اندوه به كار ميرود. اي ايران، بر خلاف اكثر سرودهاي مشهور آن دوران، اثري از سلطنت و شاهنشاهي در خود ندارد و اگرچه يك بار گل گلاب را به دربار فرا ميخوانند تا نام محمدرضا پهلوي را در اين سرود بياورد، ولي در جواب ميگويد: به اعليحضرت بگوييد اين سرود ملي ايران است و شما هم جزئي از ملت ايران هستيد. مجموعه اين خصوصيات و ويژگيهاي ديگر گفته و ناگفته باعث شد تا اي ايران، در كنار سرودها، ترانهها، تصنيفها و قطعات پرشمار حماسي، ميهني كه در اين سالها ساخته شد، يكي از ماندگارترينها باشد و هنوز هم اگر جايي، صداي «اي ايران» به گوش برسد، شنوندگانش برميخيزند و همراه با آن ميخوانند.
* شعري كه ناصر جبلي، نويسنده و روزنامهنگار، در مقالهاي كه پس از درگذشت دكتر حسين گل گلاب نوشته بود، نقل كرد.
از زندههاي مرده كه خيري نديدهايم، اي مردههاي زنده فداي قبورتان.
منبع : روزنامه آرمان