۱۴۰۳ ششم ارديبهشت - 07:51 ق.ظ

درباره پیمان خازنی و آثارشآهنگسازی به سمت سادگی و خلوتی ،اندیشیدن به تعهد

آهنگسازی به سمت سادگی و خلوتی ،اندیشیدن به تعهد

نوای فارس - محمود توسلیان: موسیقی مبتنی بر ردیف دستگاه ها- به واسطه همنشینی و موانست با مخاطبان سخت پسندو قشر الیت جامعه در سده ی اخبر بسیار بیشتر از سایر ژانرهای رسمی با تغییر و تحول مواجه بوده است.جنس این تغییر پیش از آنکه در ذات موسیقی یا موزیکالیته نمایان شود،در معناهای ثانویه ای مانند کلام، سازبندی و شعارهایی در گفت و گوهای مطبوعاتی اهالی موسیقی اتفاق افتاد.بدین معنا که موسیقی ایرانی در ساختاری وارونه،تغییر خود را از بیرون آغاز کرد؛ شاید روزی به درون رسید. فارغ از اینکه بداند یک تغییر موثر از درون آغاز می شود و به تدریج نمودهای برونی اش را بروز می دهد.

در خیل موسیقیدانان، موسیقی دانان نسل چهارم با دریافت هایی که از تجربیات سه نسل گذشته داشتند، به سمتی رفتند که شاید بتوان عطر و بویی از یک تغییر را در آن ها دید. اداپته شدن با شرایط روز و رفتن به  سمت صنعت موسیقی موجب شده است که نسل حاضر،زیرکانه تر موضوع حضور خودش را پیگیری کند.

یکی از موسیقیدانان نسل چهارمی که به شکلی آهسته و پیوسته دارد به گسترش موسیقی ایرانی در جامعه دامن می زند،پیمان خازنی است.

خازنی که نوازنده ی تار است و کارش را با انتشار جسورانه ی آلبومی در قالب تکنوازی تار شروع کرد. که خود حکایتگر روح جسارت در این آهنگساز و میل بسیار او به خلق و پیشرفت است.آن چه  این جسارت را در خازنی دوچندان می کند و از او مولفی مستقل می سازد، داشته های ملودیکی اوست،چیزی که بعد ها هم او را یاری کرد تا یارای رقابت در این بازار سخت را داشته باشد.خازنی با انتشار شوخی،رفتاری از خود بروز داد که جامعه ایرانی توان پذیرش آن را نداشت و به واقع حرکتی کرد که به لحاظ منطق زمانی حضور یک هنرمند در جامعه ایرانی، زود بود و نتوانست در همان سال ها جای خود را پیدا کند.البته از سویی برای او بد هم نشد،چرا که بعدها که بر سرزبان ها افتاد، شوخی مورد توجه قرار گرفت. این اثر یک تکنوازی بود.اما نه یک تکنوازی مبتنی بر سنت موسیقایی ما که اصل را بر بداهه می گذارد بلکه تکنوازی او یک رپرتوار آهنگسازی شده بود که  در آن از پیانو هم برای تکمیل و همراهی سود جسته بود. ملودی پردازی خازنی در این اثر،برعکس آثار بعدی اش، پیچیده و تا حدودی اجباری است. اما توجه به تمیز نوازی و تاکید بر کیفیت ضبط اثر گویای این است که او به خود و مخاطبش احترام فراوانی قایل است و همین موضوع خبر از بروز هنرمندی می دهد که به تعهد می اندیشد.اما این آغاز خط سیر هنرمند جوانی است که با فراست ذاشتی در گام های بعدی پخته تر عمل خواهد کرد.

کمی می گذرد و خازنی به سمت انتشار اثری به نام "پریچهره" می رود که در آن خیلی زود تئوری علاقه مندی خازنی به گذشتگان بارز می شود.پریچهره همان طور که از عنوانش برمی آید یک اثر با درونمایه های نوستالژیک است که در ژانر موسیقی ارکسترال رقم خورد.

ای پریچهره بگو چرا نهان شدی

ترک من گفتی چه آتشی به جان زدی

روز و شب گریم به یاد خاطرات تو

راحت جان تو بودی عشق پنهان تو بودی

روزگاری دل به دام تو فتاده بود

همدم شب هام رباب و جام و باده بود

همچون پروانه به گرد شمع رو به تو

جام دل شعله ور بود گریه ها تا سحر بود

ناگهان بهاران خزان شد چهره ات ز دیده نهان شد

ناگهان بهاران خزان شد چهره ات ز دیده نهان شد

و.....

این وامداری بی واسطه و حرکت مستقیم او در سال های آغازین جوانی حکایت از ان دارد که خازنی با یک روش حساب شده و منطقی به سمت تولید موسیقی گام بر می دارد و در این راه تلاش می کند ضمن ادای دین به پیشنیان و برانگیختن احترام بزرگان، گامی هم در مسیر جلب رضایت مخاطب بردارد که چنین هم می شود.خوانش درست سینا سرلک از ذهنیت مناسب خازنی و کلام استوار محسن شاهرودی موجب می شود که یک کار تیمی مناسب روانه بازار شودو خیلی زود جای خود را در میان شنوندگانش باز کند.اینجاست که خازنی سال های بعد به تدریج شکل می گیرد. در واقع پریچهره نخستین بخش از پازل شخصیت موسیقایی پیمان خازنی است که به تدریج پخته تر خواهد شد.

چند سال می گذرد و خازنی می رسد به سالار عقیلی و آلبوم "به  یاد من باش".شکی نیست که این اثر باید شکل تکامل یافته ی پریچهره باشد و به حق چنین بود.او این بار باز هم تصنیف سازی را به عنوان یک علاقمندی روبروی خود قرار داد و ثابت کرد که در این زمینه حرف هایی برای گفتن دارد و می تواند با گذشت زمان بخشی از نقصان عدم حضور بزرگان ملودی پرداز ما را جبران کند.اما با شکلی نوین و امروزی.او در گفت و گویی با یکی ارسانه ها زندگی و هنر را چنین می بیند: دنیا به سمت سادگی و خلوتی حرکت می‌کند. این امر از دکوراسیون ،معماری، مد لباس ،ادبیات و موسیقی و… مشهود است. اگر مطالعه‌ ساده جامعه‌شناسی داشته باشیم مشاهده می‌کنیم هر چند سال و یا هر چند دهه یک‌بار شاهد دگرگونی و به وجود آمدن یک سلسله مراتب جدید – یعنی تفکری نو و امروزی – در تمامی هنرها

به اشتراک بگذارید :
برچسب ها


عضویت : telegram.me/joinchat/AzEeHDus0u0ht5Y_Qi2E0Q