۱۴۰۳ سي و يکم فروردين - 12:47 ب.ظ

یک روز در کارگاه ترانه «افشین یدالهی» و «مهدی ایوبی»

یک روز در کارگاه ترانه «افشین یدالهی» و «مهدی ایوبی»

نوای فارس – پریا حیرتی: بحث ترانه نویسی و کارگاه های متفاوت ترانه، یکی از دغدغه های دوست داران ترانه سرایی شده است.

برای من که همیشه فقط مخاطب ترانه بودم و درجلسات مختلف ترانه شرکت داشتم، جالب بود که بدانم در این کارگاه ها چه چیزی آموزش داده می شود. هفته گذشته پوستری در اینستاگرام توجهم را جلب کرد و تصمیم گرفتم در آخرین جلسه دوره فعلی کارگاه ترانه دکتر یدالهی و مهدی ایوبی شرکت کنم. طی تماسی با آقای ایوبی، اجازه حضور گرفتم و تا روز یک شنبه صبر کردم.

دوست داشتم با هنرجویان صحبت کنم برای همین کمی زودتر به مکان کارگاه رسیدم. 15-20 نفر رسیده بودند. خودم را معرفی کردم و سوالاتی که در ذهن داشتم را رسیدم. بیشتر هنرجویان ترم اولی قبل از حضور در این کارگاه وزن و قافیه را نمی دانستند. حتی قالب های مختلف شعر هم تشخیص نمی دادند. پرسیدم چرا دوست داشتند ترانه سرا شوند؟ پاسخ ها اغلب اشاره به حس درونی داشت. پرسیدم چرا این کارگاه را انتخاب کردید؟ پاسخ ها شبیه به هم بود. این کارگاه از ابتدا روی وزن و قافیه و اصول پایه کار می کند اما باقی کارگاه ها فقط یک جلسه به این موضوع می پردازند. پرسیدم که خودتان حس می کنید که ترانه های بهتری می نویسید و جالب این بود که هم نظر جواب دادند قبل از این کارگاه ترانه های ما فقط دست نوشته بود و حالا فرم ترانه گرفته است. پرسیدم کتاب های ترانه هم مطالعه داشتید؟ این پاسخ کمی برایم جالب بود. آن ها کمتر کتاب ترانه و شعر خوانده بودند و بعد از شرکت در این کارگاه، کتاب هایی که اساتید معرفی کرده بودند را مطالعه کردند. در حال حاضر هم بسیاری از ترانه های «شهیار قنبری» و «ایرج جنتی عطایی» تا ترانه سرایان امروزی را خوانده اند. مثال های جالبی هم از ترانه های این ترانه سرایان در طول مدت جلسه می زدند. کم کم کلاس آغاز شد. ابتدا دوره جلسات گذشته و تمرین «تقطیع» بود. هنرجویان هماهنگ و با هیجان ترانه ها را تقطیع می کردند. ایراد های هم دیگر را بر طرف می کردند و حتی جایگزین واژه ها را هم پیشنهاد می دادند. این هیجانی که در کلاس بود، برای خود من جالب بود. جالب از آن جهت که بسیاری از مردم جلسات ترانه و کارگاه هایش را مکان هایی خشک و ادبی می دانند و از ترس آن که خدایی نکردی بی حوصله شوند، در این مکان ها حاضر نمی شوند.

نوبت به خواندن ترانه ها رسید، 2 – 3 ترانه خوانده شد و از این که وزن ها مانند هم است تعجب کردم. پرسیدم چرا همه روی یک وزن نوشتند که آقای ایوبی توضیح داد: روال به این گونه است که یک وزن معرفی می شود، ترانه هایی که روی این وزن نوشته شده را معرفی می کنیم. هنرجویان این ترانه ها که اغلب توسط خواننده درجه یک اجرا شدند را گوش می کنند و بعد باید روی آن وزن بنویسند. از هنرجویان پرسیدم قبل هم وقتی ترانه ای می شنیدید، می توانستید تقطیع کنید یا بفهمید روی کدام وزن نوشته شده است که اغلب پاسخ شان خیر بود. در سالن کناری هم کلاس آقای یدالهی برای دوره ها بالاتر بود. آن سمت هم یک ملودی معرفی شده بود و هنرجویان روی آن ملودی ترانه نوشته بودند. از میانه راه این دو کلاس ادغام شد و ترانه ها این بار پای تخته سیاه، واژه به واژه نقد می شد. جلسه آخر کلاس هم یک سوپرایز داشت. حضور «امیر عباس گلاب» که این روز ها بسیار بین جوانان طرفدار پیدا کرده است. سوال اغلب هنرجویان از او نحوه انتخاب ترانه هایش بود. گلاب نیز پاسخ داد که ابتدا یک موضوع در ذهن دارد و به ترانه سرا سفارش می دهد و یا از کتاب های ترانه پیدا می کند. به طور مثال ترانه «بابایی» را قرا بود ترانه سرا دیگری بنویسد اما وقتی در کتاب آقای ایوبی این ترانه خواندم، بدون این که آشنایی قبلی با ایشان داشته باشم، تصمیم گرفتم ترانه را اجرا کنم.

یکی از هنرجویان گفت که وارد شدن به تیم خواننده و آهنگساز سخت است. اما گلاب پاسخ داد که این گونه نیست. همیشه ترانه خوب انتخاب می شود و اگر شما ترانه خوبی بنویسید مطمین باشید که توسط خواننده ها اجرا می شود.

پرسش و پاسخ ها ادامه داشت اما من در افکار خودم غرق بودم. این افراد آن قدر به ترانه علاقه دارند که دیگر جلسات ترانه پاسخ گویشان نبوده و کارگاه های کمی خصوصی تر را انتخاب کردند. این ها نشانه ای از آینده خوب ترانه ایران است. به امید آن روز...

برای دیدن سایز اصلی روی عکس ها کلیک کنید
به اشتراک بگذارید :
برچسب ها


عضویت : telegram.me/joinchat/AzEeHDus0u0ht5Y_Qi2E0Q