نوای فارس - سجاد مالمیر: موسیقی متن از عناصر مهم فیلم است که از بدو فیلمسازی به عنوان عنصری جداییناپذیر در خدمت فیلم قرار گرفت و به مرور جنبه حرفهایتر و تخصصیتری پیدا کرد. گفته میشود که موسیقی فیلم از دوره فیلمهای صامت هم بوده و زمانی که همچنان صدا در سینما وجود نداشت، با ارگهای ورلیتزر موسیقیهایی همگام با فیلم نواخته میشد. حتی برخی معتقدند که قدمت موسیقی فیلم را باید به قدمت اختراع دستگاه اعجابانگیز سینماتوگراف دانست چون برادران لومیر در نمایش عمومی اولین فیلمشان از موسیقی زنده پیانو استفاده کردند.
عنصر پیشبرنده فیلم
موسیقی متن، عنصر پیشبرنده فیلم است که همگام و به موازات با فیلم و روند قصه پیش میرود. نقش موسیقی متن در فیلم به حدی است که امروز هیچ فیلمی را بدون موسیقی نمیشود تصور کرد. گرچه ممکن است مخاطب عام در طول تماشای فیلم توجه کمتری به موسیقی داشته باشد ولی واقعیت است که فیلم بدون موسیقی متن ابتر میشود. مخاطب سینما خیلی وقتها بی آنکه متوجه شود، تحت تأثیر موسیقی یک فیلم میگرید، خشمگین میشود، میترسد، میخندد و یا احساس ترس میکند. البته موسیقی به تنهایی این کار را انجام نمیدهد بلکه مکملی برای تصاویر فیلم میشود تا القای حس به مخاطب صورت بگیرد. امروز اهمیت موسیقی در فیلم به حدی است که شاید از آن بشود بعد از دیالوگ به عنوان زبان دوم فیلم یاد کرد، آن هم زبانی که نیازی به ترجمه ندارد.
شناخت و تخصص
آهنگسازی فیلم امری به غایت تخصصی است، در واقع پیوندی که موسیقی متن با فیلم دارد باعث تخصصیشدن آن میشود و موسیقی فیلم را از موسیقیهای مستقل متمایز میکند. بنابراین آهنگسازی که موسیقی متن یک فیلم را میسازد، هم باید موسیقی را خوب بشناسد و هم فیلم را. باید به هارمونی، گام، تنالیته و ارکستراسیون مسلط باشد و از فیلم و تصویر شناخت نسبی و کافی داشته باشد. ساختن موسیقی متن مستلزم هوش و استعداد بالایی است چون آهنگساز دائماً با تصمیمگیرهای مهم مواجه میشود. هر ژانری از فیلم هم فرم آهنگسازی مختص به خودش را میطلبد و طبعاً یک آهنگساز با نگرشی که پای آهنگسازی برای یک درام عاشقانه مینشیند، نمیتواند به سراغ آهنگسازی یک مستند، فیلم کودک یا ژانر وحشت برود. در نتیجه آهنگسازی فیلم طوری نیست که یک آهنگساز حرفهای موسیقی کلاسیک، سنتی یا پاپ بدون کسب دانش و تخصص آن بتواند تجربه موفقی را رقم بزند.
ظرافت و نکتهسنجی
ظرافت، ریزبینی و نکتهسنجی از جمله فاکتورهای ذهنی است که میتواند به ساختن یک موسیقی فیلم تأثیرگذار کمک کند. آهنگسازهای مطرح موسیقی فیلم عمدتاً آدمهای دقیق و نکتهسنجی هستند؛ تا جایی که انیو موریکونه، جادوگر ایتالیایی موسیقی متن، برای هر کدام از سه شخصیت خوب، بد و زشت فیلم جاودانه سرجو لئونه از تمها و موتیفهای منحصر به فرد استفاده میکند؛ موریکونه برای شخصیت خوب، سازهای بادی را به کار میبرد، برای شخصیت بد از سوت استفاده میکند و برای شخصیت زشت از وکال و صداهای انسانی و حیوانی. یا موسیقی فیلم در اثر جنایی "پدرخوانده" ساخته فرانسیس فورد کوپولا آمریکایی آنقدر با محتوای فیلم که فساد، خیانت و دنیای مافیا است، هماهنگی دارد و به قدری در پیشبرد درام تأثیرگذار عمل میکند که نینو روتا برای "پدرخوانده" کاندیدای جایزه اسکار میشود و برای ساندترک "پدرخوانده 2" به اسکار میرسد.
پروسه تولید موسیقی فیلم
شروع آهنگسازی فیلم معمولاً بعد از پروسه مونتاژ و تدوین اتفاق میافتد ولی در دنیای سینما کارگردانهایی هم وجود دارند که معتقدند تولید موسیقی فیلم باید حتی قبل از فیلمبرداری آغاز شود و آهنگساز باید در طول پروسه پیش تولید تا تدوین نهایی در خدمت گروه باشد تا خروجی موسیقی کاملاً منطق با لحظات فیلم باشد. روال عادی اینطور است که آهنگساز بعد از مونتاژ اولیه و یا عموماً بعد از تدوین نهایی کارش را آغاز میکند و بر اساس تصاویری که در اختیارش قرار میگیرد، سعی میکند با فضاسازی و رنگآمیزی آوایی تصاویر به تأثیرگذاری جریان فیلم کمک کند. واضح است که آهنگساز در هر زمانی که شروع به آهنگسازی کند، در نهایت خروجی اثرش را زمانی تحویل کارگردان میدهد که فیلم در مراحل پایانی خود قرار دارد و تا حدی آماده اکران است.
تعامل با کارگردان
آهنگساز برای ساختن موسیقی فیلم با دو انتخاب مهم مواجه است؛ یکی انتخاب بخشهایی که احتیاج به موسیقی دارد و دیگری انتخاب مناسبترین موسیقی برای هر بخش. هر دوی این انتخابها میتواند در تعامل با کارگردان اتفاق بیفتد و یا میتواند تنها نظر شخص خود آهنگساز اعمال شود. آلفرد هیچکاک و برنارد هرمن از جمله کسانی هستند که تعامل بین کارگردان و آهنگساز را معنا میکنند. هرمن به وقت خودش از آهنگسازهای مدرن بود و جزو اولین کسانی بود که موسیقی الکترونیک را در ساختن موسیقی فیلم به کار گرفت. هیچکاک و هرمن سالها با هم در فیلمهای مختلف همکاری کردند و در این بین شاهکار موسیقی متن "سرگیجه" خلق شد تا این دو نشان بدهند که شناخت و درک متقابل کارگردان و آهنگساز از همدیگر چقدر میتواند مثمر ثمر باشد.
فاکتور زمان
سازنده موسیقی فیلم به طور میانگین 20-30 دقیقه از زمان فیلم را انتخاب میکند و طبیعتاً این 20-30 دقیقه هم مربوط به بخشهای مختلفی از فیلم است و باید برای هر بخش اثری جداگانه و مناسب ساخته شود. اهمیت زمان در موسیقی فیلم به قدری است که هاوارد شور، آهنگساز برجسته کانادایی که موسیقی منحصر به فردش برای سهگانه "ارباب حلقهها" تحسینهای بسیاری را برانگیخته و جوایز متعددی را کسب کرده است، در اینباره میگوید: برای اولین فیلمهایی که آهنگسازی کردم فقط از یک ماشین حساب استفاده کردم، آن هم برای حساب کردن زمان.
موسیقی فیلم فارسی
طبق آنچه مطبوعات سالهای دور ایران نوشتهاند، علینقی وزیری با اجرای موسیقی فیلم "لیلی و مجنون" و شاگردهایش، روحالله خالقی و ابوالحسن صبا با اجرای موسیقی فیلم "طوفان" در دهه دوم سده جاری، نخستین آهنگسازیها را برای فیلمهای ایرانی انجام دادند ولی شکل آهنگسازی فیلم در آن زمان متفاوت بود و چندان جنبه تخصصی نداشت. بنابراین مرتضی حنانه را نخستین موسیقینویس فیلم در ایران میدانند و بنا به عقیده صاحبنظران، گرچه پیش از حنانه هم عدهای موسیقی فیلم میساختند ولی اولین تجربه حرفهای ساخت موسیقی فیلم در سال 1333 و در فیلم "عروس دجله" به کارگردانی نصرتالله محتشم رقم خورد. با این حال، فیلمهای قبل از انقلاب بیش از اینکه به موسیقی متن متکی باشند، به پیروی از سینمای هند به عنصر ترانهخوانی و رقصهای کابارهای متکی بودند و بعد از انقلاب بود که موسیقی فیلم به طور جدی در ایران جا افتاد.
موسیقی فیلم پس از انقلاب
در اواخر دهه 40 و شروع دهه 50، موسیقی فیلم در ایران شکل جدیتری پیدا کرد و فیلم "قیصر" به کارگردانی مسعود کیمیایی جزو اولین فیلمهایی بود که موسیقی آن جدا از فیلم هم شنیده شد. بعد از آن فیلم توجه کارگردانها به موسیقی متن بیشتر شد تا اینکه در سالهای ابتدایی پس از انقلاب، موسیقی متن به عنوان عنصر مهم و کاربردی فیلم شناخته شد. فیلمهایی همچون "مادر"، "روز واقعه"، "بوی پیراهن یوسف"، "خیلی دور، خیلی نزدیک" و "کنعان" از جمله فیلمهایی هستند که موسیقی متنشان همیشه در حافظه سینمای ایران باقی میماند. مجید انتظامی، کامبیز روشنروان، محمدرضا علیقلی، فرهاد فخرالدینی و حسین علیزاده از برجستهترین سازندگان موسیقی فیلم پس از انقلاب هستند که همگی همچنان هم گاهگداری فعالیت میکنند و در کنار آهنگسازان خوبی از نسل جدید موسیقی فیلم، به فیلمهای ایرانی روح و جان دو چندان میدهند.
جایگاه فعلی موسیقی فیلم در ایران
تعداد آهنگسازان برجسته موسیقی فیلم در ایران کم است و به همین خاطر بعضی از آنها در طول سال چند فیلم سینمایی را آهنگسازی میکنند. مسلماً تخصصی بودن آهنگسازی فیلم از دلایل اصلی کم بودن تعداد آهنگسازهای فیلم است ولی توجه کمتری که به مقوله آهنگسازی فیلم میشود باعث شده که موزیسینهای کمتری به این سمت سوق پیدا کنند. سالهاست که جشنواره فیلم فجر تنها بزنگاهی است که آهنگسازهای موسیقی متن میتوانند خودشان را نشان بدهند و حتی در جشنها و جشنوارههای موسیقایی هم توجهی به این امر نمیشود. در سالهای اخیر با ایجاد بانک موسیقی کانون آهنگسازان سینمای ایران و جمعآوری پارتیتور موسیقی فیلمها و همچنین انتشار گزیده موسیقی متن ویژه سینمای پس از انقلاب، تلاشهایی در جهت یادآوری اهمیت موسیقی متن و انتقال تجربه آهنگسازان برجسته ایرانی به نسل آینده موسیقی شکل گرفته ولی این تلاشها همچنان کافی نیست.
برای آهنگسازی فیلم در ایران محدودیتهای ابزاری زیادی وجود دارد و بودجه کمی هم از سوی تهیهکنندگان به بخش موسیقی فیلم تعلق میگیرد. از طرفی، بعضی وقتها رفتارهای غیر حرفهای با آهنگسازان صورت میگیرد و تهیهکنندگان بدون اینکه به خود آهنگسازها بگویند، به طور همزمان با دو یا سه آهنگساز وارد همکاری میشوند و در نهایت کار یکی از آن آهنگسازها را میپذیرند. خیلی وقتها به ویژه در تلویزیون ارزش یک موسیقی با کلام برای تیتراژ پایانی سریال از موسیقی متن خود آن اثر در نزد تهیهکنندگان بیشتر است و بودجهای به مراتب بیشتر برای موسیقی تیتراژ هزینه میشود، در حالیکه جایگاه موسیقی متن به عنوان بخشی از پروسه خود فیلم یا سریال، جایگاه مهمتری است که نباید از آن غفلت کرد.
نویسنده: سجاد مالمیر