نوای فارس - مجید احمدی نیا: ابهاماتی که از نظر فقهی در مورد مساله موسیقی وجود دارد، برخوردهای متفاوت و گاه متناقضی را به ارمغان آورده که نتیجهاش چیزی به غیر از متضرر و دلسرد شدن سرمایهگذاران و هنرمندان نبوده. برای نمونه کنسرتهایی که پس از دریافت مجوز و یا گاهی در حال اجرا لغو شدند، بازخورد همین اعمال سلیقه های متفاوت است.
در این باره تلاش کردیم با چند تن از هنرمندان پیشکسوت و جوان در عرصه موسیقی گفت و گویی داشته باشیم تا نظرات آنها را در مورد برخی از مشکلات موجود از گذشته تا امروز، بدانیم.
منوچهر فیروزی، خواننده و مدرس آواز، سپهر حسینی، نوازنده تنبور، فرزاد محمدنژاد نوازنده تار و حمیدرضا نصیری فرد نوازنده دف، در این گفت وگو همراه ما بودند. آنچه می خوانید ماحصل این بحث و گفت وگو است. .
* به نظر شما چرا موسیقی سنتی کم تر مورد توجه عوامل کنسرت گزار و همچنین سرمایه گذارها قرار می گیرد؟
(فیروزی): چون سرمایهگذار دنبال سود بیشتر است و با این وضیعت که در برگزاری کنسرت ها و لغوشان وجود دارد، ریسک نمی کنند.
(محمدنژاد): مخالفم، در هر سبک موسیقی، سرمایهگذار وجود دارد.
(نصیریفرد): به طور کلی باید گفت تصمیم سرمایهگذار تا حد زیادی به بررسی رفتار مخاطبین (مصرف کننده) بستگی دارد و در این مورد میتوان عامل تغییر سلیقه موسیقایی مردم را از مهمترین عواملی دانست که سرمایهگذار را از موسیقی سنتی دور و دورتر میکند .
* به نظر میآید اهالی موسیقی سنتی، خانهنشین شدند، فارغ از نسل قدیم، برخی از جوانترها هم به نوعی خواسته یا ناخواسته سکوت کردند. دلیل این اتفاق را چه می دانید؟
(فیروزی): البته درسالهای خیلی دورهم سختترین بلاها بر سر موسیقی آمد ولی باز اهل موسیقی به کار خود ادامه دادند و باید بگویم خیلی از جوانان در سال های اخیر به موسیقی ایرانی روی آوردند و نمیشود گفت، خانهنشین شدند. هنگامی که در تلویزیون خودمان هیچ سازی نشان داده نمیشود و در شبکههای ماهوارهای، گیتار و سازهای دیگر را نشان میدهند واضح است که بچهها جذب آن نوع ازموسیقی میشوند. با ظهور اینترنت و ماهواره و یکه تازی موسیقی لسآنجلسی، سعی کردند، موسیقی لسآنجلسی را به سبک و سیاق ایرانی در بیاورند تا جوانان به صورت کنترل شده به موسیقی پاپ گوش کنند اما چون مثل بقیهکارها هیچ کارشناسی روی این نوع موسیقی به عمل نیامد، کنترل آن از دست شان خارج شد.
(محمدنژاد): اینکه اهالی موسیقی سنتی خانهنشین شدند به چند مساله برمیگردد. اول اینکه همیشه در هر زمینهای، شاگرد به استادش نگاه میکند، چه در رفتار، چه در ظاهر چه در سبک زندگی. و چون از قدیم این گروه از هنرمندان گوشهنشین بودند، کم کم خیلی از موزیسینهای امروز هم همین تصمیم را گرفتند. دلیل دوم اینکه چون همیشه هنرمند در این مملکت مورد بیاحترامیهای زیادی قرار میگیرد و برای انجام یک کار کوچک باید از هفت خان رستم بگذرد و در نتیجه، بیشترشان گوشهنشینی را پیشه کردند. دلیل سوم آن هم، پرهزینه بودن کار موسیقی در ایران است. چون از هیچ ارگانی، حمایتی برای فعالیتهای هنری وجود ندارد، خیلیها به خاطر عدم حمایت مالی، تصمیم گرفتند قید فعالیتهای هنری را بزنند.
(حسینی): به طور حتم سرکوب کردن موسیقی و عدم حمایت از آن ضربه جبران ناپذیری به هنر و موسیقی وارد می کند. اما کسانی هم مثل ما هستند و موسیقی را حفظ می کنند! ما از این خورشید نگهداری میکنیم. تاریخ نشان داده، این فرهنگ آن قدر قوی و عمیق هست که بتوان آن را ضعیف کرد اما هرگز از بین نمی رود.
* به نظر میرسد استقبال مخاطبین هر موسیقی به غیر از موسیقی سنتی و اصیل ایرانی، بیشتر است. گاهی موسیقی مورد توجه مردم، از نظر فنی و تخصصی و همچنین از جهت محتوایی ضعیف و گاه تهی از محتواست. به نظر شما علت این اتفاق را باید در کجا جستجو کرد؟ بین مخاطبان موسیقی و یا مسوولین آن؟
(فیروزی): اطمینان داشته باشید این نوع از موسیقی به دلیل ضعف محتوایی، کلام و موسیقی، تاریخ مصرف کوتاهی خواهند داشت. به طور حتم بعد از مدت کوتاهی به زباله دان تاریخ می افتد. اما آثار موسیقایی و تصنیف های قدیم، به دلیل قدرت محتوایی و اشعار ماندگار و ملودی های زیبا که برگرفته از فرهنگ، آداب و سنن دیرینه این مرز و بوم بوده اند، تا ابد جاودانه خواهند ماند. به طور مثال «کاروان» با صدای استاد بنان و یا «الهه ناز» و خیلی از آثار ماندگار دیگر که کم نیستند. . به قول مولانا: هر کسی کاو دور ماند از اصل خویش، بازجوید روزگار وصل خویش، بنابراین اطمینان داشته باشید جوانان باز هم به سمت موسیقی و شعر شیوای ایرانی باز می گردند و نوآوری خواهند کرد. موسیقی و شعر در تار و پود این مردم تنیده و امری جداناپذیر وجود هر ایرانی ست.
(محمدنژاد): بطور مثال نشان ندادن ساز در تلویزیون، بزرگترین ضربه را به موسیقی ایرانی میزند. در حال حاضر بیشتر مردم در خانههای شان ماهواره دارند و در کلیپهای آن طرف آبی و موسیقی غیرسنتی هم که سازهای غیر ایرانی هست، با این حساب در درجه اول، مردم سازهای ملی خودشان را به ظاهر و حتی به اسم هم نمیشناسند. به طور قطع کوتاهی از سمت مسوولین هست. موسیقی ایرانی، موسیقی بزرگ و نیز دارای ادبیاتی غنی ست. بنابراین به طور حتم جای رشد و جهانی شدن دارد، ولی متاسفانه تا این مسوولین هستند، نه موسیقی رشد می کند و نه مردم با فرهنگ خود آشنا می شوند.
(حسینی): در کل موسیقی کلاسیک ایرانی یا به قول شما سنتی و موسیقی نواحی ایران بیشتر از نوع موسیقیهای خاص هستند و طبیعیست که مثل موسیقی پاپ، مردمی نباشد. آن هم به خاطر جنس موسیقی و اندیشمندانه و عمیقتر بودن آن است. یکی از فاکتورهای اصلی موسیقی پاپ، قابل درک، ساده و مردمی بودن آن است. اگر غیر از این باشد، که موسیقی پاپ نمی شود. اما اینکه بخواهیم بگوییم چرا نگاه مردم نسبت به موسیقی اینطور شده، خب بله، صد در صد تقصیر مسوولین است، در مورد مردم نیز به جهت پیچیدگی آن نمی توان به راحتی پاسخ داد. عوامل زیادی باعث این افتادن این اتفاق شدند.
(نصیریفرد): باید به این نکته اشاره کنم، تصمیم گیران کلان، علاقه ای به تروج موسیقی سنتی ندارند. و گاه ترجیح می دهند مردم را به سمت استقبال از سبک های دیگر، سوق دهند. البته مهم ترین دلیل آن هم، که در قبل به آن اشاره کردیم، غنی بودن موسیقی سنتی به خصوص از حیث شاعرانگی آن است. .موسیقی باید از پایه و از همان کودکی آموزش داده شود. به طور مثال آموزش و پرورش باید به طور میانگین سه یا چهار کتاب عمومی موسیقی برای آموزش به تالیف برساند. این مرگ موسیقی یک کشور است مردم آن سرزمین، سازهای ملی خود را از یکدیگر تشخیص ندهند. خیلیها هنوز به دف میگویند دایره، و خیلی ها نیز دوتار، سه تار، تنبور، تار و دیوان را از هم تشخیص نمیدهند. این موضوع شرم آور است. یکی از معضلات خنده آور و البته گریه دار، همین موضوع مهم ممنوعیت نمایش ساز در سیمای ملی یک کشور است. یکی از نتایج این اتفاق تلخ، مصادره سازهای ملی کشورمان توسط کشورهای دیگر است.
(فیروزی): من با گروه خود، برای اجرای موسیقی به کشورهای مختلفی سفر کردیم. بهمن ماه سال گذشته، کنسرتی در مجارستان (بوداپست) داشتیم و بعد از اجرای کنسرت حدود دو ساعت با اصحاب موسیقی آن کشور گفت و گو داشتم و تبادل اطلاعات کردیم. آنها برای موسیقی ما خیلی احترام قایل بودند. ببینید، کشورهای دیگر، از پایه، یعنی کودکستان شروع به آموزش موسیقی به کودکان میکنند. درموسیقی، معادله ریاضی، ادبیات، خلاقیت و خیلی چیزهای دیگر نهفته است که کودک را به خلاقیت و فکر کردن وا میدارد، یعنی کشورها از پایه شروع به آموزش موسیقی میکنند و سپس حمایتهای مالی، تا حدی که هنرمند درگیر معاش روزانهاش نباشد و فقط به خلق اثر متعالی فکر کند. در کل، تمام کشورها اگر میخواهند در کار علمی موفق باشند باید از راه موسیقی غذای روح شان را فراهم کنند.
منبع : موسیقی فارس