نوای فارس – مجید احمدی نیا: کنسرت گروه هفت، یکشنبه 11 مرداد در دو سانس در سالن اریکه آریایی آمل برگزار شد.
کنسرت گروه هفت در آمل در حالی برگزار شد که مثل اکثر کنسرتها، مجری روی صحنه آمد و پس از خوشآمدگویی به مردم و تشکر از ادارات ارشاد و اماکن و ناجا، نکاتی را یادآوری کرد و در نهایت صحنه را به گروه واگذار کرد. همزمان با پخش کلیپی درباره عدد هفت، با یک ساعت تأخیر، رأس ساعت 7، اعضای ارکستر به روی صحنه آمدند و با تشویقهای مردم پشت سازهایشان قرار گرفتند. پس از مقدمهای کوتاه، کیارش، آرش و امیر، سه خواننده گروه هفت وارد شدند.
«همهش به تو فکر میکنم» اولین قطعه بود که با تشویق و همراهی مردم اجرا شد. انرژی مخاطبان این کنسرت نسبت به سایر کنسرتها کمنظیر بود چرا که معمولاً چند آهنگ اول بسیاری از کنسرتها صرف تهییج مخاطبان میشود، اما همان طور که گفته شد این کنسرت جزو معدود اجراهایی بود که هم گروه و هم مردم از لحظه اول، پر انرژی ظاهر شدند.
آرش، که تقریباً سخنگوی گروه محسوب میشود و بیشتر از کیارش و خیلی بیشتر از امیر، با مخاطبان ارتباط برقرار میکند، جملهای را میخواند: برای دوست داشتن ِ تو، تموم ِ قلب من کمه.. و میپرسد: این آهنگ ُ دوست دارین؟
مردم هم با تشویقهای خود، جواب سوالش را میدهند و کیارش و امیر، به سرعت، کیبورد و گیتار الکتریک را برمیدارند و قطعه «باور» را اجرا میکنند و بعد از آن هم قطعه «خواهش» از آلبوم «دوستت دارم »اجرا میشود.
کیارش و آرش کمی با آملیها و مهمانها خوش و بش کردند و گفتند در شهرهای شمالی، خواندن دو آهنگ آرام پشت سر هم، ممنوع است. و با این مقدمه و تکنوازی های کوتاهی از ساکسفون، پرکاشن و بوزوکی، آهنگ شاد «ادعا» اجرا شد و مردم هم با تشویقهایشان، مثل همیشه خوشحالی و رضایت خود از یک آهنگ را نشان دادند.
بعد از ادعا، کیارش از خصلتهای خوب ایرانیها تعریف کرد و خواست از دو عادت بد ایرانیها نیز بگوید: مثلاً اینکه برای ما خیلی سخته که به کسی که در کنارش هستیم، بگیم دوستت دارم... تشویق مردم باعث شد کیارش حرفش را پس بگیرد و بگوید: خب مثل اینکه اینجا اینطور نیست... یا ممکنه یه وقتی این حرف ُ بزنیم که خدایی نکرده یه مقدار دیر شده باشه که امیدوارم هیچوقت این اتفاق برای کسی نیافته... و گفت: نرو خواهش میکنم فقط یه لحظه صبر کن که هنوز حرف نگفته واسه تو خیلی دارم..
گروه شروع به اجرای قطعه «نرو خواهش میکنم» کرد و همزمان، ویدئوی این قطعه هم در سالن پخش شد. مردم هم در اجرای این آهنگ همراهی کردند و سوت میکروفون آرش، همچنان گاهی وقتها به گوش میرسید.
برای آهنگ بعدی، ابتدا از مردم خواستند تا بصورت ریتمیک، دست بزنند و باز هم مثل قطعه قبلی با پخش ویدئوی این کار، مردم همراه با گروه هفت در خواندن این آهنگ شرکت کردند. «یه راهی پیش روم بذار» اجرا شد تا کیارش از مخاطبان، دست زدنهای ریتمیک بخواهد و فضا را با نور قرمز و سه صندلی چوبی، رمانتیک کنند.
آرش، از ماجرای ساخته شدن قطعه بعدی میگوید: یادم میاد از امیر خواهش کردم آهنگی بسازه که با گام بالا شروع بشه، اون زمان هم آهنگهای سریال زمانه رو کار میکردیم، این رو ساختیم و خواستیم که در کنسرتها اجرا کنیم، خودمون این آهنگ ُ دوست داریم و با تموم عشق و احساس به شما تقدیم میکنیم که تا اینجای کنسرت واقعاً رویایی بودین..
ترانه اعتراف در حالی اجرا شد که کیارش، آرش و امیر با گیتار آکوستیکاش، روی صندلیهایشان نشسته بودند. با خواندن آرش، فریاد رضایت مخاطبان برخاست و این آهنگ را نیز مثل قطعات قبلی با هم خواندند.
پس از این اهنگ، آرش که بارها از سالن اریکه آریایی تعریف و تمجید کرده بود، این بار اما شاید خواست با کنایه حرفش را بزند که گفت: سالن گرم نیست، گرمای وجود شماست.
امیر که به نظر میرسد کمحرفترین ِ این سه نفر باشد، از کاری گفت که برای ایام خاصی ساخته شده و بوی عید میدهد اما دوست دارند اجرایش کنند. بعد از این توضیحات، «بوی عید» هم اجرا شد و باز هم دور به کیارش و آرش افتاد، کیارش درباره مناسبت این قطعه با این روزها گفت که هر روز که یک نفر را خوشحال کنیم، عید است؛ آرش هم تصمیم گرفت فضای رمانتیک کنسرت را به سمت آهنگهای شاد تغییر دهد و قطعه بعدی، «من بیتو میمیرم» بود که بعد از جمع شدن صندلیهای چوبی از روی صحنه، اجرا شد. انرژی و هیجان و دستهای پیاپی مردم در زمان اجرای این آهنگ، باعث شد تا آرش رو به اعضای گروه بگوید: یه تیک، کنار اسم آمل بزنیم که روی بقیه شهرها رو کم کرد.
به نظر میرسید بازخورد مردم و مخاطبان از لحظات ابتدایی اولین اجرای گروه هفت در آمل، بسیار آنها را راضی کرده بود. آرش در ادامه از سومین آلبوم این گروه گفت و البته به شوخی هم زمان انتشار آن را به سه چهار سال دیگر موکول کرد.
نوبت به اولین آهنگی رسید که این سه نفر برای خودشان ساختند. امیر با سولوی گیتار الکتریک ادامه داد و با درخواست آرش، مردم فلاشهای موبایلهایشان را روشن کردند تا فضا ستارهباران شود و مثل همه قطعات قبلی با همراهی و همخوانی مردم، «ستاره» اجرا شد.
نوبت به معرفی اعضای ارکستر گروه هفت توسط کیارش رسید، بهروز علیاری و محمد زمانی با کیبورد، حمید نصراللهی و پژمان فرهمند با پرکاشن، سعید حسنزاده با گیتارباس، محمد رضوانیزاده با گیتار الکتریک و آکوستیک، احمد حضرتی با بوزوکی، هادی جداری با ساکسفون و پیمان لطیفی با درامز، هر کدام سولوی کوتاهی داشتند که البته سولوی درامز، چند دقیقهای طول کشید و شاید نقطهی اوج کنسرت تا اینجا محسوب میشد.
قطعه بعدی آهنگی بود که هشت سال پیش ساخته شده و ... «واسهت میمیرم» با همراهی کمنظیر مردم اجرا شد طوری که بند پایانی این آهنگ را چندین بار خواندند تا به قول آرش، میکروفونها درست شوند: خاطرات تو رو چه خوب چه بد حک میکنم، توی تنهاییهام فقط به تو فکر میکنم...
به نظر میرسید که کنسرت تمام شده، اما مردم نمیخواستند تا زمانی که معروفترین آهنگ این گروه را نشنیدهاند، بروند! اصرار مخاطبین و فریادهای پراکنده دوستت دارم، باعث شد امیر و آرش کمی شوخی کنند و از مردم بخواهند قسمتی از آهنگ را با هم بخوانند تا صدایشان را بشنوند. بخشی از دوستت دارم، با صدای مردم و نه گروه هفت، اجرا شد. هنوز هم به نظر میرسید کنسرت تمام شده و گروه قصد دارد صحنه را ترک کند، اما در آخرین لحظات و در حالی که حسی از بیم و امید، تماشاگران را فراگرفته بود، وقتی هنوز همه بهتزده بودند، آرش پرسید: اون آهنگه چی بود؟ و با همان صدای پرطرفدارش، زمزمه کرد: دوستت دارم.. و اینجا بود که بغض فریاد مخاطبان گروه هفت، ترکید و بیش از ده دقیقه، به اجرای این قطعهی محبوب اختصاص یافت. به نظر میرسید این بار دیگر کنسرت به نقطه اوجش رسیده باشد، اما واقعاً نمیشود برای کنسرت گروه هفت تنها یک نقطه اوج پیدا کرد. سانس اول تمام شد. آرش قنادی، امیر قنادی و کیارش پوزشی... سهگانهی هفت، از صحنه خارج شدند. نوازندگان هم چند جملهای زدند و صحنه را ترک کردند. مردم خوشحال، هنوز در حال و هوای دوستت دارم، و زمزمهکنان، از سالن بیرون میرفتند و بیرون از سالن، تقریباً از تمام اتوموبیلها، صدای آهنگهای گروه هفت میآمد، طرفداران پر و پا قرص گروه هفت، داشتند میرفتند. شب رویایی گروه هفت، تمام شد و یکی از معدود کنسرتهایی بود که هم گروه و هم مردم، پرانرژی بودند. به حرف آرش فکر میکنم که میگفت: ما دوست داریم بیشتر از هرکس دیگری برای چهار پنج دقیقه وقتی که برای شنیدن کارهایمان میگذارید، تلاش کنیم. این بار سنگین، روی دوش ماست.
نگاهم به کروکی قرمز رنگ ولوویی خیره میماند که رانندهاش پیرمردیست با موهای سفید... که صدای موسیقی گروه هفت از ماشیناش بیرون میآید. آن دختر و پسر هفت هشت ساله هم یادم میآیند که ایستاده روی صندلیهایشان، تمام کنسرت را برای گروه هفت، دست تکان دادند.
نوای فارس از شرکت آوای مها به مدیریت عرفان پرقوه بابت هماهنگی های لازم جهت تهیه گزارش از این کنسرت نهایت سپاس را دارد.
در ادامه، عکسهای الهام حسینی نژاد از این کنسرت را ببینید:
منبع : موسیقی فارس
برای دیدن سایز اصلی روی عکس ها کلیک کنید