۱۴۰۳ هفدهم ارديبهشت - 07:04 ق.ظ

عموی «مرتضی پاشایی» در گفتگو با نوای فارس:باید بترسیم از روزی که مردم بفهمند به آنها دروغ گفته ایم

باید بترسیم از روزی که مردم بفهمند به آنها دروغ گفته ایم

نوای فارس - مریم خوشرنگ-پریا حیرتی: با «گل بیتا» اولین آلبوم رسمی خود را رقم زد. «یکی هست» منتشر شد تا مرتضی پاشایی را به اوج حضور وی در عرصه موسیقی برساند. و در غیاب او «اسمش عشقه» منتشر شد تا به ظاهر پرونده این خواننده با اخلاق بسته شود.  او هر قدر در دوران هنری و کاری اش بی حاشیه بود، بعد از مرگ وی، خانواده و اطرافیان، دچار حاشیه، بحث و جنجال های رسانه ای شدند. از بحث های شخصی تا امور اداری، چارچوب های این حاشیه ها را تشکیل دادند. بعد از انتشار «اسمش عشقه»، کنفرانس مطبوعاتی برگزار گردید. غیبت خانواده پاشایی و حضور شخصی ناشناس به عنوان وکیل خانواده در آن نشست و همچنین فضای حاکم در آن جا، ما را برآن داشت تا با منصور پاشایی، عموی مرتضی و وکیل قانونی خانواده او و همچنین خانم محلوجیان نویسنده کتابی که براساس زندگی نامه مرتضی، به تالیف در آمده، گفت و گویی مفصل داشته باشیم. گفت و گویی از دیروز تا امروز براساس تمام حاشیه های مربوط به مرتضی پاشایی از زندگی تا مرگ او...  

عدم حضور شما در نشست خبری آلبوم «اسمش عشقه»، باعث ایجاد ابهاماتی برای حاضران و البته مخاطبان موسیقی شد. دلیل این غیبت چه بود؟

در واقع به بنده اطلاع ندادند و من از این موضوع بی خبر بودم.

اما شما نماینده قانونی خانواده پاشایی در رابطه با مسایل مربوط به مرحوم مرتضی پاشایی هستید. چطور بی خبر بودید؟

روز قبل مصطفی با من تماس گرفت و گفت؛ قرار است آقای بابازاده کنفرانس مطبوعاتی در رابطه با آلبوم «اسمش عشقه» برگزار کنند. باید ما هم در نشست خبری حضور داشته باشیم. از مصطفی پرسیدم چه روزی با شما هماهنگ شده، گفت؛ به من تازه خبر دادند. بنده هم گفتم چون می دانم این مسایل به طور حتم بازی هایی در پشت صحنه دارد، ترجیح می دهم در این نشست خبری حضور نداشته باشم.
اما آقای بصیرت نیا گفتند: که با خانواده پاشایی هماهنگ شده، در حالی که روز قبل از کنفرانس از ساعت شش بعد از ظهر، مصطفی پاشایی پاسخگوی تلفن شان نبودند. به دنبال همین توضیح به گفته آقای بابازاده، مصطفی پاشایی ظهر همان روز یعنی ساعت دوازده تماس گرفتند و گفتند که در نشست خبری حاضر نخواهند شد.
روز قبل از کنفرانس خبری مصطفی گفت؛ بابازاده با ایشان تماس گرفتند و گفتند برنامه ای شبیه به رونمایی اجرا خواهد شد. البته باید به این نکته اشاره کنم که آقای بصیرت نیا پیش از این گفته بودند که قرار است یک رونمایی در شمایل جشنی با حضور تعدادی از هنرمندان و اجرای موسیقی، برگزار شود. در جریان رونمایی به این صورت بودم. اما از کنفرانس مطبوعاتی، بدون هماهنگی با من که نماینده و وکیل این خانواده هستم، بی خبر بودم.  به همین دلیل و آگاهی از پشت صحنه این اتفاقات، به مصطفی گفتم، ما به کنفرانس نخواهیم رفت و خانم محلوجیان که نگارنده کتابی بر اساس زندگی نامه مرتضی، هستند، به عنوان نماینده و وکیل در آن جا حاضر خواهند شد.

بهتر نبود آقای مصطفی پاشایی به برگزار کننده می گفت؛ باید با شما که نماینده شان هستید، تماس بگیرند؟

بهتر نبود، باید اینطور می بود. اما برای من عجیب است، کسی که می خواهد کنفرانسی در این سطح برگزار کند، چرا با وکیل خانواده هماهنگ نکرده است. اگر نخواهیم فکر کنیم که ابهاماتی بوده، به طور حتم این دوستان به فکر آبروی خودشان هم نبودند که چنین کنفرانسی را به گفته خودشان در حضور شصت تا هفتاد خبرنگار برگزار کردند. به هرحال باید با من تماس می گرفتند، با من هماهنگ می کردند نه با کسی دیگر. خوشبینانه ترین حالت، عدم توانایی مدیریت صحیح است که البته به نظر بنده دلایل دیگری وجود داشته است. به همین جهت به مصطفی و خانواده اعلام کردم که نباید در این نشست و کنفرانس حضور داشته باشیم.  

به همین دلیل تصمیم گرفتید ایشان به عنوان نماینده تان در جلسه حاضر باشد که البته باید از قبل معرفی می شده و این اتفاق نیفتاده است؟

بله ایشان باید معرفی می شدند، اما این در زمانی ست، که از ابتدا،  قصد حضورشان در نشست خبری تعیین می شده، در حالی که خانم محلوجیان به جهت عدم هماهنگی برگزار کننده با بنده، در این نشست حاضر شدند. اما آنچه باید به آن اشاره کنم این است که به نظر من،  این کنفرانس بیش از آنکه یک نشست خبری جهت پرسش و پاسخ باشد، بحث های حاشیه ای داشت که بالای نودونه درصد، با اهداف خاصی برگزار شده بود. این همان علتی بود که عرض کردم توضیح خواهم داد.  

چرا فکر می کنید اهداف خاصی در پشت صحنه این نشست خبری بوده؟

من مجبورم یک مقدمه ای عرض کنم. دلیل اینکه ما از فوت مرتضی، وارد مسایل اجرایی شدیم این بود که،  وقتی مرتضی فوت کرد موضوع آن از بحث هنری فراتر رفت و وارد بحث های اجتماعی، فرهنگی، ملی، بین المللی و ... شد. وقتی موضوع تا این اندازه وسعت پیدا کرد، احساس کردیم باید مدیریتی فراتر از مدیریت یک کنسرت و آلبوم وجود داشته باشد. به همین دلیل وقتی وسعت موضوع تا این اندازه گسترده شد، تصمیم گرفتیم بخش هنری و مسایل مربوط به آن را به دوستان نزدیک مرتضی که رابطه تنگاتنگی با او داشتند و در جریان کارهای او بودند، بسپاریم. و خودمان نیز تمام قد حاضر شدیم. البته پدر مرتضی به من دستور دادند، مدیریت کارها را به عهده بگیرم و به دوستان مرتضی توضیح بدهم، حضور من دلیلی بر حذف آنها نیست. من هم به دوستان مرتضی گفتم، قرار است، مدیریت کلان برعهده ما باشد و شما مدیریت هنری کارهای مرتضی را به عهده داشته باشید. بارها به آنها گفتم دوست ندارم شماهایی که دوستان نزدیک مرتضی بودید و به قول معروف، بوی مرتضی را می دهید، از هم پراکنده شوید. اما متاسفانه دوستان مرتضی به سرعت موضع گرفتند و حاشیه های این اتفاق دامن خانواده مرتضی پاشایی را گرفت. حاشیه هایی که ما در آن ها دخیل نبودیم و اما دخیل مان کردند درست مثل همین کنفرانس مطبوعاتی...

با این توضیحات، فکر نمی کنید اگر در نشست خبری حاضر می شدید، صورت مساله طور دیگری حل می شد و موضوع، شکل دیگری به خود می گرفت؟

عرض کنم زمانی که این کنفرانس با اهداف خاص طراحی شده بود فضا، فضای حضور من نبود. در حال حاضر همین جا ما در کمال آرامش و بدون تنش در حال گفت و گو هستیم برای از بین بردن یک سری ابهامات. اما به نظر شما در فضایی که به هیچ عنوان اعتماد نیست، می توان به راحتی صحبت کرد. کسی که در جایی، در مقام پاسخگویی قرار بگیرد، یعنی متهم شناخته شده است. من صلاح ندیدم در آن فضا قرار بگیریم.

اما به طور حتم عدم حضور شما، می تواند مهر تاییدی بر تمام این حاشیه ها باشد.

بحث و فرمایش شما درست اما این برای زمان کوتاه مدت است. آنچه ما می بینیم میان مدت و بلند مدت و آثار آن است.  بنابراین تا اینجا، تصمیم ما درست بود. شما خبرنگار هستید و با تجربه و بهتر می دانید که یک خبرنگار می تواند با ساده ترین و بهترین عبارت های من، جنجالی ترین تیترها را قلم بزند. تیترهایی که هرکدام می تواند حاشیه ای جنجالی باشد. من مصاحبه ای داشتم با یکی از سایت های که  بسیار شفاف و با احترام و آرامش، درست مثل امروز که در خدمت شما هستم، پاسخگوی سوالات خبرنگار مربوطه بودم. دوستان طوری مصاحبه را ویرایش کرده بودند که بنده برای خواننده های متن، یک آدم خشن، تندخو و یک دیو به نظر بیایم. با یک سری مطالب کذب که به هیچ عنوان حرف های من نبود. باور نمی کردم خبرنگاری که بنده را نمی شناخت و ندیده بود، چطور این مطالب را نوشته و البته افراد دیگر را در همان مصاحبه، فرشته های زمینی معرفی کند. بنابراین وقتی می بینم فضا، فضای سالمی نیست و باعث حاشیه سازی می شود آن هم حاشیه هایی که به راحتی با آبرو و سبقه  ما بازی می کند، ترجیح می دهم در چنین کنفرانس و نشست های خبری، شرکت نداشته باشیم.

از ابتدای گفت و گو، تاکید بسیاری روی «حاشیه» و «حاشیه سازی» داشتید، لطف کنید کمی شفاف و واضح تر در مورد این حاشیه ها صحبت کنید.

برای اثبات یک فرضیه علمی به صورت منطقی و قیاسی از کل به جز می رسیم یا استقرایی از جز به کل. از جز به کل به این شکل است که مصادیقی را کنار هم می گذاریم و وجه تشابه آنها، ما را به کل می رساند.  و برعکس آن یعنی از کل به جز می رسیم. در عالم حقوقی هم همینطور است. اتهامی را درست می کنیم و بعد مصداق های اتهام را پیدا می کنیم. و یا برعکس. در مورد ما، اتهام یا فرضیه این بود که به دنبال پول، حاشیه و منافع شخصی خودمان هستیم. بعضی از خبرنگارها و مردم به این اتهام رسیدند که اینها ارث گرفتند، و بعد موضوع آلبوم و کتاب و ... مطرح شد.  بنابراین ما پول پرست هستیم.  من می خواهم از این عزیزان بپرسم اگر ارثی به آنها برسد، دور می ریزند؟ و یا ارث را پس می زنند. مشخص است ارث را دریافت می کنند حتا اگر آن را صرف امور خیریه کنند.

اما موضوع دیگری که مورد توجه رسانه ها و البته طرفداران مرتضی پاشایی قرار گرفت، ساخت مستندهایی براساس زندگی نامه مرتضی بود. و البته حاشیه هایی که برای این مستندها پیش آمد. لطف کنید و در این مورد هم توضیح دهید.

بعد از فوت مرتضی، آقای رشید پور با من تماس گرفتند و گفتند ما می خواهیم مستندی براساس زندگی مرتضی بسازیم. اسپانسر آن دانشگاه آزاد و مخاطبان آن قشر دانشجوست. از ما خواستند که برای مصاحبه در این مستند حضور داشته باشیم. همزمان آقای سیدجواد هاشمی با من تماس گرفتند و اعلام کردند که تصمیم دارند مستندی بسازند. ما هر دو پیشنهاد را پذیرفتیم. تناقضی ندیدیم که این مستند با دو نگاه و دیدگاه متفاوت ساخته شود. با آقای رشید پور مصاحبه کردیم و گفتم قبل از پخش، فیلم را ببینیم شاید جایی نیاز به تغییر و ادیت داشته باشد. بعد از مدتی متوجه شدیم تیزر فیلم روی سایت ها پخش شده است. در همان زمان قرار شد به پیشنهاد آقای هاشمی جلسه ای مشترک با آقای رشیدپور داشته باشیم تا پخش فیلم ها به لحاظ زمانی، بایکدیگر برخوردی نداشته باشند. آقای رشیدپور هم پذیرفتند. داخل پرانتز عرض کنم که از سمت آقای رشیدپور حرفی از پول برای ما، زده نشد ضمن اینکه برای ما هم مهم نبود. اما هر چقدر با ایشان تماس گرفتیم برای قرار جلسه، ایشان پاسخگوی تماس های ما نبودند. بنده هم دریک مصاحبه اعلام کردم پخش هرگونه مستند بدون اجازه و رضایت خانواده پاشایی، غیرقانونی ست.  آقای رشیدپور هم ناراحت شدند و یک سری صحبت ها زده شد. بعد از مدتی هم همراه آقای هاشمی با ایشان جلسه ای برگزار کردیم که خدا را شکر همه چیز به خیر و خوشی حل شد. نکته ای که باید به آن اشاره کنم این است که ما حتا تا این لحظه که در خدمت شما هستم با آقای هاشمی نیز حرفی از پول در مورد پخش مستند نزدیم.

و البته موضوع مهم تری که این روزها نیز مورد بحث و بررسی مخاطبان موسیقی و رسانه ها قرار گرفته، موضوع آلبوم هاست. به خصوص آلبوم «اسمش عشقه»...

بله و مصداق سوم برای توجیه اتهام ما می شود، موضوع آلبوم. یک سری حساب و کتاب بین مرتضی و مهدی کرد وجود داشت. بعد از فوت مرتضی، مهدی کرد بدهی خود را به خانواده پاشایی پرداخت کرد. از آن طرف طلب وی که از مرتضی داشت، که به زعم خودشان، می خواستند با دریافت امتیاز آلبوم، تصویه شود. در حالی که طلب ایشان خیلی کم تر از قیمت آلبوم بود.

پس جریان شکایت ایشان از شما جهت واگذاری امتیاز آلبوم به شرکت غیر، چه بود؟

وقتی تصمیم داشتیم آلبوم «اسمش عشقه» را واگذار کنیم با چند شرکت صحبت کردیم. ضمن اینکه در این زمینه اطلاعاتی هم به دست آوردیم. با شرکت «آوای هنر» بیشتر از شرکت های دیگر، به توافق رسیدیم که مهدی کرد تماس گرفت و در مورد آلبوم صحبت کرد. برخلاف میل خانواده مرتضی، من آنها را قانع کردم که مهدی دوست مرتضی بوده و .... بهتر است با او کار کنیم. بعد از کلی بحث و جلسه ای که با مهدی کرد داشتیم، درست زمانی که قرار بود قرارداد توسط برادر بنده امضا و پیش پرداخت هم واریز شود، روز قرارمان که چهارشنبه روزی هم بود، ایشان تماس های بنده را بی پاسخ گذاشتند. من هم با شرکت «آوای هنر» تماس گرفتم و نسبت به واگذاری امتیاز آلبوم به آنها، اعلام آمادگی کردم. آقای مهدی کرد هم گفتند شکایت خواهم کرد. و اعلام کرده بودند که تصمیم داشتند آلبوم را به صورت رایگان در اختیار مردم قرار بدهند. یعنی ایشان تصمیم داشتند آلبوم چند صد میلیونی را به صورت رایگان منتشر کنند؟! حالا ایشان بر چه اساسی تصمیم انجام چنین کاری را داشتند و البته با چه تصور و مدارکی نیز قصد شکایت داشتند را نمی دانم. نکته ای که باید در این جا به آن اشاره کنم این است که ایشان گفته بودند، با مرتضی قرار داشتند که آلبوم را ایشان منتشر کنند. در حالی که پدر مرتضی شاهد هستند، دو بار مهدی کرد به بیمارستان رفت و از مرتضی خواست رضایت نامه ای را امضا کند تا مهدی بتواند مجوز آلبوم را دریافت کند، ولی مرتضی قبول نکرده بود. جالب است بدانید مهدی کرد یکی از کسانی بود که از ابتدا نظر پزشک مرتضی را می دانست. او می دانست که دکتر گفته بود، مرتضی از بیمارستان بیرون نمی آید. چطور به مرتضی می گفت؛ «بیا نامه واگذاری را امضا کن تا بیایی بیرون، من کارهای مجوز را انجام بدهم!؟»

و اما در نشست پرجنجال خبری، که برای «اسمش عشقه» برگزار شد، بحث از نقد و بررسی یک آلبوم موسیقایی فراتر رفت. تا جایی که پای یک سری حساب و کتاب ها به میان آمد. به طور مثال؛ اعتراض مهرزاد امیرخانی نسبت به خانواده پاشایی به جهت بدهکار بودن به او. چه توضیحی در مورد این موضوع دارید؟

محلوجیان: قبل از پاسخ به این سوال باید به این مورد اشاره کنم که من هر آنچه لازم بود در مورد مرتضی و خانواده او بدانم، می دانستم اما فکر نمی کردم در یک نشست خبری، قرار است به حساب و کتاب ها رسیدگی شود. اما سوال شما و اینکه من به مصطفی اعتراض کردم و گفتم چرا حساب مهرزاد امیرخانی را تصویه نکردید و ایشان هم تعجب کرد. وقتی مدارک را برای من فرستاد و دیدم او طلبی از خانواده پاشایی ندارد، خیلی تعجب کردم. مگر می شود کسی به این خوبی ترانه بنویسد اما دروغ به این بزرگی بگوید.
من با تمام اطرافیان مرتضی صحبت کردم. با آقای توتونچیان، مریم قاسمی، خواننده هایی که دوست مرتضی بودند. با دکترها صحبت کردم و همه موارد را دقیق نوشته ام که ثبت شود و کسی بعدها نتواند از من ایراد بگیرد. به مهرزاد هم گفتم شاعری که آن قدر شعرهای زیبا می نویسد، چرا باید با دروغ کارش را جلو ببرد. آن چکی که روز نشست درباره اش حرف زد، 10 میلیون پول اضافه ای بود که پدر و برادر مرتضی بدون اطلاع عموی مرتضی،  به مهرزاد داده اند. دستمزد مهرزاد امیرخانی 29 میلیون بوده که به طورکامل پرداخت شده است. در زمان حیات مرتضی هم پول ترانه ها پرداخت شده و پرینت بانکی آنها نیز وجود دارد. من به مهرزاد امیرخانی هم گفتم که تمام مدارک را به خاطر این دروغ به خبرنگار ها می دهم و می گویم 11 میلیونی وجود ندارد.

گویا قبل از فوت مرتضی، این دو یعنی مرتضی و مهرزاد برسر موضوعی بحث داشتند و ارتباط شان قطع شده بود. این موضوع صحت دارد؟

منصور پاشایی: مهرزاد امیرخانی ترانه سرا، دوست و هم خانه مرتضی بود. بعد از فوت مرتضی او را ندیدم. حتا پیگیری کردم، گفتند بیمار است. مهرزاد و تیم کنسرت گذار مرتضی، قبل از فوت او، با هم به مشکل خوردند و مرتضی 6 ماه با مهرزاد قهر بود. ایشان ادعا کرده بودند که باید از درآمد کنسرت هم سهمی داشته باشد و مرتضی از این حرف ناراحت شده بود، چون پول ترانه های او را پرداخت کرده است. درباره آلبوم «اسمش عشقه» ما اطلاع نداشتیم که آقای امیرخانی هزینه ترانه های خود را گرفته یا نگرفته است. فرض را بر این گذاشتیم که نگرفته و 29 میلیون بابت ترانه های این آلبوم به آقای مهرزاد امیرخانی پرداخت کردیم. یک چک 23 میلیونی به ایشان دادیم و 6 میلیون هم به حساب شان واریز کردیم. که مدارک آنها به طور کامل موجود است. بعد از مدتی آقای امیرخانی اعلام کردند که «من را کنار زدند». برداشت من این بود این حرف را به جهت مشکلاتی که با دوستان مرتضی پیدا کرده، زده، اما بعد متوجه شدم منظور مهرزاد، خانواده پاشایی ست. سوال بنده از ایشان این است که مگر ما رسانه یا شبکه ای داریم که در آن جا اعلام کرده باشیم شما را کنار زدیم یا اتفاق دیگری افتاده که ایشان برداشت کرده است  ما او را کنار گذاشتیم. همه این اتفاقات باعث حاشیه شد.
ایشان دو رضایت نامه به ما دادند. یک بار رضایت نامه کلی 11 قطعه و یک بار رضایت نامه تک تک قطعات بود. مهر و اثر انگشت هم، زیر این رضایت نامه ها است.  

ده میلیونی که خانم محلوجیان اشاره کردند چه بوده؟

بعد از تسویه حساب کامل و بدون اطلاع من، مصطفی 10 میلیون هم هدیه به ایشان داده است.
اما جالب است بدانید مهرزاد امیرخانی ادعای دیگری هم داشتند. گفته بودند که در این آلبوم شریک هستند اما مدرکی برای این ادعا نداشتند. در هیچ آلبومی ترانه سرا شریک خواننده نیست، هیچ وقت هم عرف جامعه موسیقی نبوده است.
ادعای دیگر ایشان در این کنفرانس خبری این بوده، که در طول 8 سال همکاری اش با مرتضی، هیچ پولی دریافت نکرده، تا مرتضی به سود دهی برسد. من فرض می گیرم که این ادعا درست باشد اما به عنوان شنونده تحلیل می کنم.
ایشان می گوید که صبر کردم مرتضی از نظر مالی به حد خوبی برسد و بعد پول دریافت کنم. خب مرتضی که به این حد رسیده بود. از این بالاتر که نمی شد. فکر می کنم از آلبوم و کنسرت ها، به درجه خوبی از درآمدزایی رسیده بود.
تمام همکاران مرتضی، برگزار کننده های کنسرت و نوازنده ها، حق شان را گرفته اند. چرا شما نگرفته اید؟ نکته مهم تر این که در طول یازده ماهی که مرتضی در بیمارستان بود، همه می دانستند او رفتنی ست و دکترها او را جواب کرده اند. چطور در آن زمان حق خود را دریافت نکردید؟ و نکته دیگر این که ترانه های آلبوم های دیگر مرتضی هم برای شما بود، چرا در آنها با مرتضی شریک نشدید؟

اینکه خانواده مرتضی، به جهت اعتقادات مذهبی شان با حضور او در عرصه موسیقی مخالف بودند، چقدر صحت دارد؟

ببینید من در پاسخ به سوال شما و ادعای این دوستان باید عرض کنم، موسیقی در خانواده پاشایی، درونی و ذاتی ست. من در جوانی ام ساز می زدم و هنوز هم گاهی در خلوت خودم این کار را انجام می دهم. بچه های من هرکدام سازی را به شکل تخصصی آموزش می بینند و دنبال می کنند. مهم تر از همه اینکه اولین گیتاری که مرتضی داشت، پدرش برای او خرید.

محلوجیان: خوب است بدانید من با مراجعه به اقوام درجه اول مرتضی، تمام فیلم هایی که مرتضی از کودکی و نوجوانی و جوانی در آنها ساز زده و خوانده، دیده ام.
معنی این حرف ها را نمی فهمم. مهدی کرد به من گفت: «چقدر پول گرفته ای که این ها را بنویسی» و من هم به او گفتم: «یک پنی هم نگرفتم. حتا حق تالیف خودم هم می خواهم به کسی دیگر ببخشم»

گویا شما مدعی شدید که امتیاز آلبوم «گل بیتا»، اولین آلبوم مرتضی، برای شماست. این موضوع تا چه اندازه صحت دارد؟

بله این هم یک حاشیه ای ست که به تازگی برای ما طراحی و درست شده است. اولین آلبوم مرتضی با نام «گل بیتا»، مانند آلبوم «یکی هست»، امتیازش در اختیار ما نیست. و هیچ ادعایی هم در این رابطه نداشتیم. صاحب امتیاز حق انتشار آلبوم را دارد و فقط ما حق معنوی داریم. آلبوم «یکی هست» هم چند روز بعد از فوت مرتضی پخش مجدد شد. امتیاز آلبوم «یکی هست» برای آقای مهدی کرد بود و ایشان تصمیم گرفت این آلبوم را باز پخش کند. شرکت «ترانه سمان» امتیاز «گل بیتا» را دارد. بعد از فوت مرتضی، مسوولین شرکت با ما صحبت کردند و تمام اطلاعات را به ما دادند. گفتند که چند قطعه پخش نشده از مرتضی دارند که می خواهند آنها را پخش کنند.  ما هم گفتیم که صاحب آلبوم شما هستید و تصمیم با شماست. رییس این شرکت که در خارج از کشور زندگی می کنند، با من تماس گرفتند و از من سوال کردند چرا شما مدعی شدید که امتیاز «گل بیتا» برای شماست؟ من به ایشان گفتم که این ادعا از سمت ما نیست و همچنان حق این آلبوم برای شما شرکت تان، محفوظ است.  

و نحوه آشنایی شما با خانواده پاشایی . . .

نحوه آشنایی خودم را با این خانواده، در پیش گفتار کتاب نوشته ام. اما به طور خلاصه باید بگویم که قبل از فوت مرتضی به ایران آمده بودم و روز تشیع پیکر او در خیابان انقلاب بودم. از پلیس پرسیدم، چه خبر است و دلیل این ازدحام چیست؟  گفت: یکی از خواننده ها به نام «مرتضی پاشایی» فوت کرده و مردم به خاطر ایشان آمدند. من حتا اسم او را هم نشنیده بودم. کم کم تا تالار وحدت پیاده رفتم. حضور مردم به آن شکل گسترده، آنقدر فکرم را مشغول کرد که تصمیم گرفتم  محبوبیت او را بنویسم. خانواده اش را پیدا کردم و توانستم رضایت شان را جهت تالیف و انتشار کتابی با مضمون زندگی نامه مرتضی پاشایی، بگیرم. من تمام دیده ها و شنیده های خودم  را نوشتم. این کتاب به 4 کشور آمریکا، سوئد، بلژیک و آلمان می رود و من در این کشورها اعتبار دارم، نمی خواهم به خاطر یک اشتباه، اعتبارم را زیر سوال ببرم. بنابراین متاسفم برای کسانی که فکر می کنند من برای نوشتن این کتاب چیزی دریافت کرده ام.

تلاش برای سازماندهی کارهایی که مربوط به مرتضی می شود، آن هم در این وسعت، فکر نمی کنید برای مخاطبان ابهاماتی را به وجود بیاورد؟

مرتضی پاشایی پدیده ای بود که از ابعاد مختلف و با دیدگاه آدم های متفاوت، مورد بررسی قرار گرفت. جامعه شناختی، هنری، روانشناختی، و سایر ابعاد که هرکدام با دیدگاه خودشان از مرتضی تعریف می کنند. ما نمی خواهیم مرتضی را «Bold» کنیم. شرایط را سنجیدیم و فکر کردیم تمام این دیدگاه ها را به شکل منسجم در اختیار مردم به خصوص جوانان قرار بدهیم. می خواهیم به جوانان بگوییم مرتضی چطور با مرگ دست و پنجه نرم می کرد، اما تا لحظه آخر با انرژی و امید زندگی کرد. می خواهیم بگوییم شما هم می توانید اینطور زندگی کنید. من و خانواده پاشایی به این شهرت ها نیاز نداریم. با یک مرور ساده می توان فهمید دوستان مرتضی که کارشان را با او شروع کردند کجا بودند و امروز کجا هستند. پیشینه بنده که مشخص است، سی و چند سال مدیریت در سازمان های بزرگ کشوری را به عهده داشتم. حالا کسانی که گفتند خانواده پاشایی از کنار مرتضی به اینجا رسیدند، با چه تجزیه و تحلیلی این حرف را زدند، نمی دانم.  

و هدف نهایی شما ...

هدفم این است، از تریبونی که در اختیار دارم حرفایی بگویم که به درد جوان تر ها می خورد. سری به فضاهای مجازی بنده بزنید دیدگاه و تفکرات بنده به طور روشن پیداست تمام سعی من این بوده و هست که به جوان ها بگویم، هر کدام از شما می تواند فرد موفق و تاثیرگذاری در جامعه باشید. تلاش می کنم از تریبون هایی که در اختیار دارم، درست فکر کردن را به جوان ها یاد بدهم. همانطور که در قبل اشاره کردم این موضوع در فضاهای مجازی بنده مشهود است. من یک آدم دانشگاهی و تحصیل کرده هستم. نیاز به شهرت ندارم.

منبع : موسیقی فارس
به اشتراک بگذارید :
برچسب ها


عضویت : telegram.me/joinchat/AzEeHDus0u0ht5Y_Qi2E0Q