۱۴۰۳ ششم ارديبهشت - 07:16 ق.ظ

بایدها و نبایدهای حضور «علی رهبری»

بایدها و نبایدهای حضور «علی رهبری»

نوای فارس-صابرجعفری: در روزهای 15 و 16 مهرماه قطعه«کارمینا بورانا» اثر معروف « کارل ارف » توسط ارکستر سمفونیک تهران به رهبری علی رهبری با همراهی گروه کر دفتر موسیقی و گروه کر شهر تهران اجرا شد.

این اثر با فرم های مختلف و کامل، قبلا هم توسط گروه کر شهر تهران ( به رهبری مهدی قاسمی ) و گروه کر فیلارمونیک ایرانیان ( به رهبری علیرضا شفقی نژاد ) به روی صحنه رفته بود اجرای جدید نیز اجرای کاملی از این قطعه بود که با حضور دو گروه کر و گروه کر کودکان، سه سولیست و حضور ارکستر بزرگ و کامل که درنوع خود اولین اجرا بعد از انقلاب به حساب می آید.

 متاسفانه؛ در مقایسه با اجراهای صوتی و تصویری بی شماری که به وفور دراینترنت یافت می شود ، بی اغراق و بی تعصب می توان این مهم را دریافت که این اجرای درجه چندمی است که از این اثر ارائه شد !!!
 به دلیل فروش نرفتن بلیط های کنسرت و عدم استقبال مردم ( به مانند دیگر اجراهای شش ماه گذشته ارکستر سمفونیک تهران ) ، اغلب بلیط ها به دوستان و آشنایان ! عوامل اهدا شده بود که این برای یک ارکستر و کر 210 نفری یعنی شکست مطلق!

پس از سه سال تعطیلی و انتقاد های فراوان از سوی جامعه موسیقی و قشر روشنفکر و فرهنگی جامعه و تغییر ریاست جمهوری و وزیر و معاون هنری آن ، در اختتامیه جشنواره موسیقی فجر سال 93 و در دقایق آغازین مراسم و در سکوتی اتفاقی که جناب ریاحی دبیر جشنواره در حال رفتن به روی صحنه بودند ، از فرصت استفاده کردم و طوری که تمام تماشاچیان بشنوند گفتم _ به یاد ارکستر سمفونیک نداشته مون _ و همه حضار به نشانه حمایت دست زدند . تشویقی تلخ از نا امیدی و حسرت و چند دقیقه بعد رییس سابق دفتر موسیقی که تصورش را هم نمی کرد این چنین خروشان و در پی این همه اتفاق خوش و ناخوشایند موسیقی و جامعه ایرانی به این زودی مجبور به استعفا شود خبر از راه اندازی ارکستر سمفونیک تهران از چند روز دیگر داد و هیچ کس تصور نمی کرد با این شتاب و برنامه ریزی نسبتا دقیق و حمایت بی حد و حصری که دلیل آن را زمان مشخص خواهد کرد ، علی رهبری که با نامه ای سرگشاده به وزیر وقت در سال 84 ایران را ترک کرد و فرمود تا مسایل و مشکلات ارکستر و حمایت مالی از ارکستر صورت نگیرد باز نخواهم گشت نوید از دوره ای پر رونق برای ارکستر سمفونیک و نوازندگان و گروه کر داد.

و ما که تنها نظاره گر کنسرت های ارکستر و حرف های قشنگ رهبر آن در مصاحبه ها و سخنرانی های شیرین بین هر کنسرت و پس ازآن هستیم و هیچ از پشت پرده نمی دانیم .مانند تمام مسایل دیگر جامعه و به خصوص هنر جامعه و به خصوص جامعه موسیقی جدی ایران ! سئوالاتی برایمان پیش می آید که خودمان هم پاسخش را نمی دانیم ! همانطور که این آمدن ناگهانی بود که البته مشخص است از مدت ها قبل با پروسه نامه نگاری به ریاست جمهوری و روزنامه کیهان و حسین علیزاده شروع و برنامه ریزی شده بود .

در این مقوله صرفا به طرح این سوالات می پردازیم و پاسخ آنها را به جناب علی رهبری دوست داشتنی ، بهرام جمالی گرامی مدیریت بنیاد رودکی ، جناب مرادخانی معاونت هنری وزیر ارشاد و فرزادخان طالبی ارجمند سرپرست دفتر موسیقی و زمان - که همه چیز را مشخص خواهد کرد – می‌سپاریم.

 به قول شاعر که می گوید:«روزی زمان از آن ما خواهد بود » و یا درجایی شاعری دیگر می فرماید «ما موجیم و به بالا می رویم» ، ما هم در انتظار شنیدن پاسخ می‌مانیم.

قبل از هر نقدی باید اشاره کرد که نظم و انضباط ارکستر بعد از این همه مدت تعطیلی ستودنی است اما بی انصافی است که بگوییم اولین بار است که این اتفاق افتاده ! هر گاه در سالیان گذشته رهبران خوب ایرانی و خارجی مهمان ارکستر بوده اند ، چنین نظمی برقرار بوده و نوازندگان و گروه کر، منظم و دقیق و آماده و با توانایی بالا در تمرینات و اجرا ظاهر شده اند و اجراهای به مراتب بهتر از اجراهای 6 ماه گذشته در سالیان غیبت جناب رهبری انجام شده است . از آن جمله به سوییت سمفونی « رسول عشق و امید »به رهبری و آهنگسازی لوریس چکناواریان در سال 86 و یا مجموعه کنسرت های «این فصل را با من بخوان» مجید انتظامی و اجراهای مختلف در زمان رهبری جناب منوچهر صهبایی می توان اشاره کرد.

 این مهمترین نقطه قوت ارکستر سمفونیک کنونی است مثل همه دوران گذشته های دور و نزدیک ... و حال سئوال اینجاست که آیا خواسته ده سال پیش جناب رهبری مبنی بر تامین مالی نوازندگان به طوری که در جای دیگری فعالیت موسیقی نکنند که این وعده در هنگام امتحان تئوری و عملی که از نوازندگان و گروه کر در تابستان 93 و در سه مرحله در حد امتحان های دانشگاه های موسیقی بین اللملی از فیلترهای علمی و عملی گذر کردند اکنون انجام شده است و یا خواهد شد !؟

مدیران و رهبر ارکستر سمفونیک به این واقفند که هر 10 نوازنده یا خواننده ای که از این امتحانات نمره قبولی کسب کرده است حداقل چندین سال و هر روز چند ساعت وقت خود را صرف تحصیل ، تمرین و گذراندن دوره های مختلف با هزینه ها و سختی های فراوان کرده است و نوجوانی و جوانی خود را در هنرستان ها و دانشگاه و آموزشگاه های معتبر موسیقی هزینه کرده تا به این مرحله برسد . آقای رهبری همیشه یک ارکستر را با تیم فوتبال مقایسه می کنند ! این هم تیم ملی موسیقی ماست شامل ملی پوشانی که سالها برای ورود به تیم ملی وقت و هزینه و انرژی گذاشته اند و اکنون هر چند به موقع و با هر مبلغی ( کم یا زیاد رسمی ، قراردادی ، پروژه ای یا فقط برای یک برنامه تفاوت نمی کند ) هنرنمایی می‌کنند. آیا انتظاری که از تشکیل کر و ارکسترمی رفت برآورده شده است یا یک عده خاص در حال به دست آوردن موقعیت های مادی مانند حقوق های چند ده میلیون تومانی در ماه و مقامی مختلف از این آب گل آلود ماهی می گیرند !؟

از مثبت ترین وعده هایی که جناب رهبری داده اند این بوده که در حضور تمامی کر و ارکستر 50 آهنگساز ایرانی را با قرعه کشی انتخاب کردند. برای اجرای آثارشان باید دید که این مهم کی به حقیقت خواهد رسید!؟

در برنامه سالیانه « مهر تا مهر »ارکستر سمفونیک تهران؛ فقط از یک آهنگساز جوان معاصر ( احسان صبوحی ) نام برده شده که مطمئناً به پیشنهاد نادرمشایخی؛ رهبرآن کنسرت قطعه وی اجرا می‌شود و دیگر هیچ!

از طرفی ارکستر سمفونیک و گروه کر حرفه ای و آماتور و گروه های فولکلور هر کشوری در کنار تاتر و سینما و هنرهای تجسمی و ادبیات، ویترین فرهنگی و هنری آن کشور محسوب می شود و بودجه های تعریف شده برای هر قسمت در جهت تامین هزینه حقوق هنرمندان هر رشته از سوی دولت می بایست تامین شود. موسیقی جدی در هیچ کجای دنیا نیاز به مخاطب عام ندارد و مهدهای موسیقی دنیا نیز کر و ارکستر دولتی شان در انتظار استقبال عام مردم و کسب درآمد از طریق فروش بلیط کنسرت نیستند و بیشتر برای اجراهای دولتی ، اپراها ، قطعات ملی ، فستیوال ها و مسابقات به اجرا می پردازند.

 ارکستر ها و کرهای کشورهای مختلف همیشه در حال آماده باش هستند و تمرینات روزمره خود را با حقوق مکفی دارند اما سئوال اینجاست که آیا مسئولان معاونت هنری و دفتر موسیقی و بنیاد رودکی نیز این گونه می اندیشند !؟

وقتی دلیل 6 نوبت دو شبه مجموعه کنسرت های سمفونی نهم بتهوون می‌شود «برای مردم » ، باید پرسید کدام مردم؟ مردم عادی ؟ درحالی که مردم عادی و حتی متوسط رو به بالا، در این بحران و تحریم اقتصادی حال حاضر ایران ، با بلیط 120 هزار تومان رغبت دیدن سمفونی نهم بتهوون را ندارند در حالی که با کیفیتی چند برابر با یک کلیک در اینترنت می توانند آن راگوش دهند یا مشاهده کنند؟؟ پس آیا دلیل لغو شدن دو نوبت آخر سمفونی نهم بتهوون، حتی با اعطای بلیط مجانی بین اعضای کر و ارکستر، چیزی جز عدم استقبال و انتظار درآمدزایی مسئولان و گران بودن بلیط ها بوده است !؟

اجرای قطعات ماندگار کلاسیک مانند بتهوون ، دورژاک ، موتزارت و چایکوفسکی برای نوازندگان ،خوانندگان جوان و حتی با تجربه ، دانشجویان ،هنرجویان و علاقمندان به موسیقی کلاسیک امری بسیار پسندیده و آموزنده است که در این 6 ماه حداقل هر دو هفته ارکستر به اجرای در خور ارکستر سمفونیک تهران، با فشار و تمرینات و سختی های فراوان و با دستمزدهای ناچیز در تالار وحدت اجرا کرده اند . این نیز فقط به دلیل عشق به موسیقی و هنرآنها و ارزشی است که برای خود و مخاطب قائل اند ، حالی که بسیاری از این هنرمندان با 10 و حتی پانزده سال سابقه فعالیت ، هنوز قرارداد مشخصی با وزارت ارشاد ندارند و بیمه نیستند ! همه اینها درست اما به چه قیمتی !؟

به قیمت از دست دادن نوازندگان و خوانندگانی که در طول این 6 ماه از ارکستر کنار گذاشته شده اند که اگر با این کنار گذاشته شده ها و داوطلب رفتن ها، ارکستری تشکیل شود که دو سه مورد دیده شده است ،فقط اسم این نوازندگان و خوانندگان صدای خوبی می دهد چه برسد به اینکه کسی پیدا شود و تشکیل ارکستری دهد! چرا که آنقدر این هنرمندان کار بلد و ارزشمند هستند و توانایی دارند که بود و نبود ارکستر سمفونیک تهران مثل سه سال تعطیلی مشاهده شده ، هیچ تاثیری در زندگی شان نگذاشته و نخواهد گذاشت و تنها نام نیک است که می ماند.

بعدها همیشه از رهبر و مدیر و نوازنده و خواننده ای یاد می شود که با احترام با ارکستر و همکاران برخورد می کرده و با تواضع و با تعریف نکردن از خود و یا داستانهای بی اساس ؛ ضعف های فنی خود را نمی پوشانده است ؛ ارزش کار همکاران قبل از خود را زیر سئوال نمی برده و تعریف بد و نفتالینی از کسی نمی کند مانند استقبال بی نظیری که جامعه فرهیخته موسیقی ایران در مراسم تشییع پیکر علیرضا خورشیدفر کرد.

توانایی علی رهبری عزیز و سابقه 40 ساله در کشور های مختلف و جوایزی که در مسابقات رهبری دریافت کرده همه باعث افتخار تک تک ایرانیان است . اما به قول آقای ناژفر نوازنده فلوت کنار گذاشته شده ایرانی مقیم اتریش توسط جناب رهبری ، حال که همه پیشکسوتان ارکستر رفته اند وقت آن نیست که در رهبری ارکستر نیز جوانگرایی صورت گیرد ؟! وقت آن نرسیده که علی رهبری به عنوان مدیر هنری ارکستر تجربیات گرانبهای خود را در اختیار جوانان قرار دهد و ، طبق قولی که در مصاحبه با روزنامه سینما مورخ 8 مهرماه 94 انجام داده اند،

این نظمی که به ارکستر داده اند را با این انرژی مضاعف و مثال زدنی و بی حد و حصر، صرف سر و سامان دادن هنرستان های موسیقی ، دانشگاه های موسیقی خانه موسیقی ، دفتر موسیقی ، آموزشگاه های موسیقی و آموزش موسیقی در فرهنگسرها که بسیار وضعیت نا به سامانی دارد بکنند و نام خود را این گونه در تاریخ موسیقی ایران جاودانه کنند !؟

با یک حساب پیش پا افتاده می توان دریافت که تنها فقط از زمان انقلاب فرهنگی به بعد هر ساله چند دانشجوی موسیقی در مقطع کارشناسی و ارشد پذیرفته و فارغ التحصیل شده اند و تنها به جز گرایش نوازندگی هر ساله حداقل 20 فارغ التحصیل رشته آهنگسازی کارشناسی ارشد در ایران هست . از این بین طبق قانون آموزشی این رشته ،برای پایان نامه می بایست یک اثر برای ارکستر سمفونیک نوشت و در حالت بدبینانه در 20 سال گذشته سالی 10 پایان نامه آهنگسازی خوب توسط فارغ التحصیلان این رشته نوشته شده است و هر ساله در بخش پایان نامه های جشنواره موسیقی فجر فقط توسط چهار نفر داور که اکثرا استاد راهنماهای همان پایان نامه ها هستند، شنیده می شود.

سئوال اینجاست که آیا جنابان رهبری ، جمالی ، طالبی و مرادخانی چند اثر از این 200 پایان نامه را تا به حال شنیده اند یا پارتیتور آن را ورق زده اند ؟ در حالی که این فارغ التحصیلان با هزینه هایی گزاف این آثار را چاپ و یا ضبط صوتی کرده اند!
آیا اگر ارکستر سمفونیک هر هفته یکی از این پایان نامه ها را به صورت رایگان در یک سالن بزرگ با ثبت نام اینترنتی جهت جلوگیری از هرج و مرج برای علاقمندان و هنرجویان و دانشجویان اجرا کند و فیلم اجرای این آثار در شبکه های اجتماعی توسط علاقه‌مندان داخلی و خارجی به راحتی دانلود و دیده شود ، ارزشمند تر از اجرای هزار باره بتهوون و موتزارت و چایکوفسکی با بلیط 120 هزار تومان نیست ؟
آیا برای تمام این فارغ التحصیلان که تعداد انگشت شماری فعالند و باقی به دلیل بیکاری و نبود کار در رشته مرتبط به مشاغل دیگری از نقشه کشی ساختمان تا تزریقاتی و رانندگی تاکسی مشغولند دلخوشی و انگیزه نوشتن کار جدید پیش نمی آید ؟ و ارکستر سمفونیک به جای زیره به کرمان بردن اجرای درجه چند بتهوون و موتزارت به کشورهای دیگر و شنیدن آفرین آفرین های جناب رهبری با افتخار و سربالا نمی تواند اجرای این آثار را در رپرتوار خود قرار دهد و الگویی برای ارکستر سمفونیک های دولتی کشورهای دیگر باشد ؟

... آقای رهبری فرمودند : من از زمان ورودم تنها بودم

آیا فراخوانی جهت ورک شاپ آموزش رهبری برای دانشجویان و فارغ التحصیلان رشته موسیقی گذاشته اید که از این میان حتما افرادی یافت شوند که لیاقت تیم دستیاری شما را داشته باشند که احساس تنهایی می فرمایید ؟!

 آیا نمی توان تمامی این فارغ التحصیلان و حتی دانشجویان داوطلب را ؛ با هزینه ای بسیار کمتر از بودجه ای که برای اجراهای ارکستر سمفونیک در نظر گرفته شده است ، به مدارس در سراسر کشور که پر از استعداد شکوفا نشده هستند فرستاد ؟آیانمی توان استعدادهایی که تنها در انتظار یک جرقه اند برای منفجر شدن در دنیای موسیقی را جهت آشنایی دانش آموزان با موسیقی جدی فرستاد به جای وجود این مربیان بی سواد و غیرمرتبط با موسیقی به عنوان مربی سرود در مدارس که به غیر از آزار گوش موسیقایی و آسیب رساندن به هنجره و سرنوشت هنری کودک و نوجوان کار دیگری بلد نیستند؟

 آیا نمی توان مشکلات موسیقی ایران را به جای بیرون انداختن پیشکسوتان ارکستر که مایه دلگرمی جوانان بودند و حتی بیرون از ارکستر نیز هستند ریشه ای تر و از کودکی و نوجوانی و بسیار ریشه ای تر شروع کرد ؟

متاسفانه مدیران موسیقی و رهبران ارکستر سمفونیک حال حاضر و گذشته ایران زمین ؛ تنها به حال اکنون موسیقی می نگرند و اگر مسایلی از این قبیل را مد نظر قرار دهند و کمی از منافع مادی و مقامی موقت و گذرا عبور کنند بسیار اتفاقات بهتری در فرهنگسازی و شنیدار مردم موسیقی دوست ایران خواهد افتاد.

این انرژی و برنامه ریزی و ایجاد نظم سراسری فقط از جناب علی رهبری بر می آید و تشکیل ارکسترهای سمفونیک هنرستان ها و دانشگاه های موسیقی زیر نظر ایشان با نظارت پیشکسوتان و اساتید بسیار توانای این سرزمین موجب تغذیه و رشد روزافزون ارکستر سمفونیک تهران خواهد شد .

آن گاه مانند دیگر کشورها کشور 70 میلیونی ما فقط یک ارکستر سمفونیک نخواهد داشت و هر شهر کوچک و بزرگ که قابلیت و لیاقت و حمایت مسئولین فرهنگی و فهمیده کشور را دارد یک ارکستر سمفونیک خواهد داشت و دیگر نگارنده حرص این را نمی خورد که چرا فقط ارکستر سمفونیک کلاسیک می نوازد و شاهد حضور ارکسترهای در حد بین المللی در ژانرهای مختلف با اجراهای متفاوت و سبک و دوره های مختلف و مکاتب هنری مختلف خواهیم بود و انگیزه آهنگسازان و تنظیم کنندگان جهت ارائه و نوشتن کارهای بهتر روز به روز بیشتر خواهد شد و دیگر علی رهبری تنها نمی ماند!

و البته تمامی این پیشنهاد مختص جناب رهبری نبودند و وظیفه یک رهبر ارکستر تمامی موارد فوق نیست بلکه وظیفه نهاد دفتر موسیقی و بنیاد رودکی است اما از آنجا که جناب رهبری بسیار دلسوز ارکستر سمفونیک و نوازنده ها و خواننده های ایرانی هستند، خطاب این همه حرف دل ایشان هستند.

برای دیدن سایز اصلی روی عکس ها کلیک کنید
به اشتراک بگذارید :
برچسب ها


عضویت : telegram.me/joinchat/AzEeHDus0u0ht5Y_Qi2E0Q