۱۴۰۳ اول ارديبهشت - 12:58 ق.ظ

«کرنش سرگشاده»نگاهی به نامه سرگشاده جمعی از خوانندگان پاپ

نگاهی به نامه سرگشاده جمعی از خوانندگان پاپ

نوای فارس  - یغما گلرویی: این که جمعی از خوانندگان در کنار هم اقدام به نوشتن نامه ای برای رییس جمهور کنند اتفاق بدی نیست چون در هر حال برقراری دیالوگ هنرمند با دولت که ادعای خدمتگزاری دارد موضوعی عادی ست. دیگر بگذریم از این که رییس جمهور یاد شده در دوران انتخابات بارها نام «استاد شجریان» را به زبان آورد اما شرایط کاری استاد در دوران ریاستش تا کنون فرقی با دوران «احمدی نژاد» نداشته است. یعنی دست رییس جمهور در این مورد بسته است، یا خود دست خود را بسته، یا خود را به دست بستگی زده. در هرحال متن نامه - که بیشتر به نظر می رسد از طرف تهیه کننده ها و در هراس کسادی کنسرت ها و فروش آلبوم های پاپ این یکی دو ساله نوشته و از طرف خواننده ها امضا شده - اشکالات اساسی دارد که می شود به بعضی شان اشاره کرد.

برای مثال حمله به موسیقی دستگاهی و آن نوع موسیقی را نه رقیب، که دشمن سبک های دیگر دیدن و از عبارت ریشخندآمیز «چهچهه زدن» درباره اش استفاده کردن. در حالی که آن نوع از موسیقی هم در تمام این سالها مورد سانسور قرار گرفته و نادیده گرفته شده و حتا صدا و سیما هم هنوز از نشان دادن ساز ابا دارد اما به دلیل ماهیت و نوع مخاطبانش توانسته با سانسور هم به بقا و رشد خود ادامه بدهد و بیشتر به گوش برسد و این خود باید باعث خوشحالی باشد تا حسدورزی. یعنی به جای گلایه از سانسور انواع موسیقی، «عسس بگیر» سر دادن و دورانی که بسیارانی از کارورزان موسیقی دستگاهی را خانه نشین کرده و دقاندند را خوش و خرم دیدن بی انصافی ست. 
تقسیم موسیقی به «قانونی» و «غیرقانونی» که این نگاه خود تایید سانسور است. یعنی اگر این آوازخوانان به چیزی به نام موسیقی قانونی معتقدند باید به آن قانون احترام بگذارند و اجازه بدهند «دفتر موسیقی» درباره تمام زوایای آلبوم هاشان از تمپو و سازبندی و صدای کر و ترانه گرفته تا نام قطعات و اسامی عوامل و حتا عکس روی جلدشان سانسور اعمال کند. مشکل همین نگاه قانونی و غیرقانونی و مجاز و غیر مجاز به موسیقی ست که آفت جان موسیقی ما شده و‌ پذیرشش از سمت خود کارورزان تاسف آور است. نمی شود هم یک اثر هنری را قابل سانسور دانست و هم از میزان این سانسور گله کرد. آثار تک تک این خوانندگان در سال های گذشته دچار ممیزی شده. یعنی خود به چرخه ای تن داده اند که به پشتوانه آن بتوانند کسب درآمد کنند و از خواندن در مهمانی های پنجاه نفره به کنسرت در سالن های پنج هزار نفره برسند و حالا با کسادی این بازار، آن خوانندگان دیگر - به قول ایشان - غیرمجاز را که با هزینه شخصی ترانه و‌موسیقی تهیه و ضبط می کنند و کلیپ می سازند و هیچ درآمدی از این راه کسب نمی کنند اما اجازه نمی دهند نهادی روی خلاقیتشان خط بکشد را سد راه خود می دانند. یعنی محبوبیت آن خواننده که ایمان دارد موسیقی باید بدون فیلتر و سانسور به گوش مخاطب برسد هم برایشان آزانگیز شده و نمی خواهند قبول کنند در چهارچوب ماندن به تکراری شدن می انجامد و فرار مخاطب. گلخانه تنها گل های همگون و یک اندازه پرورش می دهد. نگاهی به سرگذشت خوانندگان مجاز همین بیست و اندی سال این موضوع را شهادت و به دوره ای بودن خوانندگان در این چرخه گواهی می دهد. 
بسیاری از این خوانندگان تا همین چند ماه پیش سر جای بهتر گرفتن در یک سایت دانلود موسیقی گلوی یکدیگر را می دریدند و چه پول ها که به شکل زیرمیزی برای پخش مناسبتر آهنگها و‌کلیپ هاشان با این سایت ر و بدل نمی شد اما حالا به شکلی دسته جمعی در صفحات شخصی شان و همین نامه، از پخش آهنگها و کلیپهاشان از آن سایت گله و بدون اجازه عنوانش می کنند. این هم از برکات زندگی در جامعه ای ست که در آن تزویر صفتی عمومی ست و هنرمند و غیرهنرمند نمی شناسد. یعنی موج این چرخه تملق توی خواننده را به همین سمت می برد تا روی استیج از «دفتر موسیقی» که تو و اثر تو را به بدترین شکل سانسور کرده و با هزار باید و نباید اجازه اجرای کنسرت داده تشکر کنی. متاسفانه تزویر عمومی تزریق شده در فرهنگ این سرزمین به نامه خوانندگان هم نشت کرده است. 
در پایان این نامه هم آمده «خوانندگان مجاز پاپ در طی‌ این سال‌ها نشان داده‌اند که همواره قشری مظلوم، سر به زیر، به دور از حاشیه و مطیع قوانین کشور عزیزمان بوده‌اند و هستند» و سوال اینجاست که چرا این نامه ی - به اصطلاح - اعتراضی (اعتراض به که و چه اش بماند) را نوشته اند. خب مخاطب نامه می تواند در یک جمله بگوید «این قانونه» و تمام! چون هنرمند سربه زیر بی حاشیه ای که خود را مطیع و فرمانبر قانون می داند را دیگر چه به نامه نوشتن؟ آیا نوشتن از سانسوری گسترده در تمام این سالها به نام «قانون» و «ضوابط» توسط «ارشاد» و «دفتر موسیقی» در مورد موسیقی اعمال می شود آنقدر سخت است که در این نامه اینقدر از آن پرهیز شده، یا موضوع چیز دیگری ست؟

در هرحال این نامه با وجود سرگشادگی اش نه یک حرکت درست صنفی ست و نه اصلن میل به حرکت صنفی دارد. موضوع کلی نامه نگرانی از عدم امنیت شغلی خوانندگان پاپ و به دنبال آن کم شدن درآمد این خوانندگان است که صد البته موضوعی مهم است و دولت باید به آن رسیدگی کند اما محتوای چاپلوسانه نامه آن را حد یک قرار ملاقات گرفتن ملتمسانه با رییس جمهور -که می شد با فرستادن یک درخواست به دفتر ریاست جمهوری هم انجامش داد - پایین آورده. متن نامه آنقدر غرض ورزانه و متملقانه تنظیم شده که بیشتر می شود آن را نوعی دستبوسی و کرنش در هراس ممنوع الفعالیت شدن به حساب آورد نه اعتراض به شرایط اسفناک موسیقی مردمی که همواره و به بی شرمانه ترین شکل از طرف نهادهای ناظر بر آن دچار سانسور شده است. 

یغما گلرویی

منبع : اختصاصی نوای فارس
به اشتراک بگذارید :
برچسب ها


عضویت : telegram.me/joinchat/AzEeHDus0u0ht5Y_Qi2E0Q