نوای فارس- علیرضا امیرصمیمی: پنج سال از فوت استاد پرویز مشکاتیان گذشت و هرگز یادش در ذهن اهل موسیقی کمرنگ نشد و به فراموشی سپرده نشده است.
این جاودانگی در آثار مشکاتیان هم وجود دارد و هنوز باگذشت سالها(بعضا بیش از بیست سال!) از آلبوم هایی مثل دستان و بیداد و گنبد مینا و جان عشاق و آستان جانان و مژده بهار و لاله بهار و … هنوز شنیدشان برای شنوندگان تازگی دارد. این در حالی است که بسیاری از آلبوم های منتشر شده جدید با اینکه چند سال از انتشارشان می گذرد و در موقع انتشار بارها مطرح ،شنیده و تبلیغ شدند به دست فراموشی سپرده شدند.
رمز این ماندگاری چیست؟
به نظر نگارنده رمز این ماندگاری درک عمیق استاد مشکاتیان از ریشههای موسیقی ایران و ردیف موسیقی ایران در کنار نگاه خلاقانه و متفاوت اوست که در آثار و تکنوازی هایش در جریان بوده و باعث شده آثارش باگذشت زمان فراموش نشود.
دوستداران موسیقی ایرانی تصنیف های استاد مشکاتیان از جمله « قاصدک»، «جان جهان» ،« صبح است ساقیا»، «دود عود»، « جان عشاق» ، «گنبد مینا »، «وطن من» و … را هیچ گاه از یاد نخواهند برد .
دراین یادداشت قصد بر این است بیشتر به مقدمهها و پیش درآمد های ماندگار مرحوم استاد مشکاتیان پرداخته شود و نگاهی کوتاه و اجمالی به آنها شود.
نوآوری های استاد مشکاتیان بعضا در چهارچوب سنت بوده وگاه این چهارچوب را تغییر داده است. یکی از این نو آوریها نو آوری در فرم بوده است . در موسیقی ایرانی فرمها مدام در حال دگرگونی بوده و در هر دوره آهنگسازان بزرگی مثل مرحوم درویش خان و استاد صبا در تغییر آنها نقش داشتند. یکی از این فرمها ، پیش درآمد است که شاید تأثیر گذارترین آهنگساز در این فرم ، درویش خان است . به طور کلی پیش درآمد معمولاً یک قطعه ضربی است که در آغاز رپرتوآر موسیقی ایرانی قرار می گیرد و به شکل سازی و یا گروه نوازی اجرا میشود و در آن ملودی گوشههای مهم دستگاه را می پیماید و در نهایت به درآمد باز می گردد.
استاد مشکاتیان در بعضی آلبوم ها از این فرم استفاده کردند مثل «پیش درآمد همایون» در آلبوم «افق مهر» و «پیش درآمد ابوعطا » در آلبوم «صبح مشتاقان »که هر دو از پیش درآمدهای زیبا و ماندگار موسیقی ایرانی محسوب میشوند .
پیش در آمدها در گذشته معمولاً روند یکنواختی را تا آخر قطعه دنبال می کردند ، ولی پرویز مشکاتیان با تغییر ریتم های هوشمندانه و قدرت بالای ملودی پردازی منحصر به فردش و یا با تنظیم های زیبا توانسته این قطعات را تا اندازهای از شکل سنتی خودش خارج کند و گاه در شنونده تعلیق ایجاد کند و گاه با تغییر ریتم ها شنونده را غافلگیر کند .
البته استاد از فرم پیش درآمد در آلبوم های دیگر هم استفاده کرده اند ولی برای قطعه از اسم پیش درآمد استفاده نکردند مثل قطعه «درغم» (در دستگاه سه گاه در آلبوم وطن من) ، «سروناز» ( در آواز بیات ترک در آلبوم آستان جانان) و … .
در آلبوم «مژده بهار» استاد مشکاتیان با تغییرات اندک ولی تأثیر گذار در رنگ اصول که در ردیف میرزا عبدالله روایت شده (انتقال فرودهای رنگ اصول از درجه هفتم به شاهد شور)یک شروع زیبا را برای آلبوم مژده بهار رقم زده است.البته استاد در قطعات دیگر( مثل قطعه نغمه در دستگاه شور ) هم از گوشههای ردیف به طور مستقیم استفاده کرده اند.
مثالهای قبلی همه در چهارچوب سنت بودند ولی در آلبوم هایی مثل بیداد و دستان حرفی متفاوت میشنویم . در آلبوم هایی مثل بیداد و دستان کلاً فرم سنتی پیش درآمد کنار گذاشته شده است. البته این تغییر را در کار آهنگسازان بزرگی چون حسین علیزاده در آلبوم شورانگیز هم می توان دید.
در آلبوم «بیداد » شروع متفاوتی در موسیقی ایرانی شنیده می شود که شنونده سنتی انتظارش را ندارد. مقدمه بیداد با سرضرب های سازهای باس و سیم زرد سنتور شنونده را غافلگیر می کند و در ادامه ملودی تار و بعد سنتور وارد می شود و درنهایت با یک چهارمضراب زیبا ادامه پیدا می کند و در شنونده بیداد می کند و … .
آلبوم« دستان» با قطعه ماندگار «چکاد» که یکی از شاهکارهای موسیقی ایرانی است؛ آغاز می شود(چکاد به معنای قله است) .
قطعهای که از همان شروع که با صدای تار و بعد حرکت بربت آغاز میشود مشخص است که حرفی دگر در چهارگاه و موسیقی ایرانی دارد و شنونده متوجه میشود قرار نیست فقط حماسه از چهارگاه بشنود .
عظمت چهارگاه با حزنی عجیب ترکیب شده و تنظیم چند صدایی متفاوت قطعه، زیبایی آن را دو چندان کرده است.
در میانه قطعه مد گردانی به سمت بیداد همایون این قطعه را به اوج احساس میرساند و در ادامه قطعه با ورود ضرب زورخانه حالتی حماسی تر پیدا می کند ولی هنوز ملودی بین بیداد و چهارگاه حرکت می کند و حزن و حماسه در کنار هم شنیده می شوند.
قطعه «چکاد»، دیو سپید پای دربند؛ دماوند را روایت میکند که به قول مرحوم بهار در عین عظمت پای در بند است .
استاد در مورد چگونگی ساخت این شاهکار در سرآغاز كتاب چکاد مینویسد: «چندین سال پیش بنا به قرار هرساله، چند روزی را در دامنه دماوند و کنار دریاچهٔ لار چادر زده بودیم و بهرهمند از نعم خداوندی جاری در این دشت باشکوه. شب را در کنار آتش به اصطلاح سرخپوستی تا پگاه بیدار ماندم و زمانی که یاران مهیا شدند که به رودخانه بزنند برای قزلآلای خالقرمز، کاغذ و قلم را آمادهٔ نوشتن نمودم. بر پیشانی کاغذ نوشتم «چکاد». عزیزم رضا، یکی از بچههای بومی را گذاشت که از من پذیرایی کند. من نیاز به سکوت داشتم چون چکاد را روی کاغذ و بدون ساز شروع کردم. پسرِ مشاحمد اولین بار بود که خط نُت را میدید و مادام از من میپرسید که به چه خطی و چی مینویسم. من گفتم به خط میخی وقایع سفر را مینویسم. زمانی که از من خواست نوشته را برایش بخوانم، ناگزیر شدم برای خرید به پلور بفرستمش تا بتوانم کار را ادامه دهم. شب که برگشت، بوسیدمش و با عذرخواهی معاشرتمان را ادامه دادیم ولی او دریافته بود که به دنبال نخود سیاه رهسپار شده است. «چکاد که قرار بود مقدمهٔ دماوند (شعر ملکالشعراء بهار) شود، خود بیکلام ادامه یافت و مقدمهٔ «دستان» شد...»
دید متفاوت این هنرمند بزرگ به پیرامون خود در قطعات دیگر استاد هم دیده میشود. استاد در یکی از مصاحبههای خود گفته بودند که درپاییز در حال قدم زدن بودند که دیدند برگها به زمین می ریزند و این در ذهنشان مجسم شد که این برگها رقص کنان به سمت مرگ میروند و قطعه ماندگار خزان در ذهنشان شکل گرفت.
در این یادداشت بیشتر به نو آوری های استاد در مقدمه و پیش درآمد پرداخته شد ولی خالی از لطف نیست که در پایان یادی از چهارمضراب های خلاقانه استاد کنیم که به نظر نگارنده پایه این چهارمضراب های خلاقانه از خصوصیات بارز این قطعات است. مثل چندمضراب پنجگاه که در آلبوم «مقام صبر» اجرا شده که حس سرمستی و شادمانی و تحرک درون این قطعه مثال زدنی است(در آلبوم قاصدک هم اجرا شده است).
ازبین چهارمضراب های دیگر استاد می توان از سماع آوا و چوپانی و شورانگیز و سر انداز و سرکش و چهارمضراب همایون و چهارمضراب شور و چهارمضراب سه گاه و چهارمضراب مخالف سه گاه نام بردکه از زیباترین قطعات در فرم چهارمضراب در موسیقی ایرانی هستند.
یادش گرامی …