۱۴۰۳ چهاردهم ارديبهشت - 12:28 ق.ظ

با حضور عوامل آلبوم و خواننده«شبت خوش باد من رفتم» نقد شد

«شبت خوش باد من رفتم» نقد شد

نوای فارس-صبا عربزاده: جلسه  نقد آلبوم « شبت خوش باد من رفتم» ساعت 12، 28 دی ماه در موسسه هنری سرنا با حضور محمد سریر(آهنگساز و موسیقی دان)، محمد علی بهمنی (شاعر)، کاوه یغمایی(خواننده و آهنگ ساز) و علی تفرشی خواننده آلبوم برگزار شد.

 در شروع جلسه محمد سریر در خصوص سنت نقادی در ایران گفت: اصولا سنت نقد در کشور ما جا نیفتاده است، در خانواده‌های ما نیز همین طور است ؛ چنان که پدری فرزندش را نقد کند یا بالعکس به همه برمی خورد. بنا براین بهتر آن است که ابتدا از نقاط مثبت آغاز شود .

 رئیس هیات مدیره خانه موسیقی ایران در ادامه ضمن معرفی علی تفرشی و ارتباط با وی افزود: ایشان تحصیلات مناسبی در زمینه موسیقی دارند و اهلیت این را دارند که در این حوزه وارد شوند. یکی از مشکلاتی که در این حوزه  وجود دارد نداشتن اهلیت مناسب در موسیقی است. موسیقی الفبایی دارد و ورود به آن نیاز به آموزش دارد. در  دو دهه گذشته این اهلیت زیر سئوال رفته است، علی تفرشی در این حوزه تحصیل کردند هم سوداش را و هم استعداد و توانایی های لازم را دارند.

 محمد سریر در ادامه و در خصوص شعر و آهنگسازی گفت: موضوع این است که ابتدا شعر است بعد آهنگ یا آهنگ است بعد شعر! در گذشته عموما آهنگساز، آهنگ را می ساخت و سپس به شاعر مراجعه می کرد و شعری برایش نوشته می شد. این همکاری همواره وجود داشت و کارهایی که این‌گونه انجام شد،  کارهای بزرگی بودند که در فرهنگ شنیداری ما ثبت شده است.

بعضی از اشعار هم اشعار بزرگان بودند که بر روی این اشعار آهنگ ساخته می شد که کار بسیار سختی هم بود که کمتر هم  سراغ چنین کاری می رفتند. امروزه ترانه سراهایی که به صورت تخصصی و درست ترانه های خوب برای آهنگ بسازند بسیار کم شده اند. ترانه ها به سمت کلام روزمره کشیده شده است و نام شعر را به خیلی از آنها نمی توان اطلاق کرد. حرفهای روزمره که هیچ جوهره شعری در خود ندارند، هیچ حرف به خصوصی ندارند و هیچ تاثیری ندارند. خیلی ها به دلیل آنکه  از شعر محکمتری استفاده کنند به سمت استفاده از اشعار بزرگان می روند. 

وی ادامه داد: این طور که من از این کار استنباط کردم تفرشی نگاهش به سمت موسیقی ردیف دستگاهی بوده است. توجهشان هم به شعر و ادبیات قدما بوده و به آن آثار توجه داشتند. الگوهای خیلی خوبی هم برای این کار در دست دارند. اشعارشان از بزرگان ادب ایران است و موسیقی را نیز بر این اساس تنظیم کردند و اینکه این موسیقی چقدر می تواند پیوند ما را با ادبیات گذشته محکم کند برای نسل جدید می تواند بسیار تاثیر گذار باشد. من فکر می کنم حداقل تاثیر این کار آشنایی جوانان با ادبیات گذشته است که کلا از آن فاصله گرفتند.

محمد علی بهمنی در ادامه بحث افزود: بعد از مدت ها آلبومی آمد که شعرهایی از الگوهای شعری ایران زمین دارد البته من به این مسئله می خواهم اشاره کنم که چرا صدای شعر حاضر این قدر کم شنیده می شود و در جاهایی شنیده می شود که اصلا بهتر است شنیده نشود. به هرصورت کاری است که می شود از جنبه های مختلف در موردش صحبت کرد.

 در ادامه کاوه یغمایی در مورد کار موسیقی و ترکیب آن با شعر گفت: من اعتقاد دارم موسیقی به تنهایی هم می تواند برای ما دارای ارزش باشد و به حرکتش ادامه دهد همانطور که ما دراینجا کارهایی به زبان غیر بومی داریم و آنها را از حفظ هستیم. جایی خاطرم است که یک موزیسین آلمانی می خواستند قطعاتی از کارهای دکتر سریر را اجرا کنند و این به نظرم موفقیت است و ما باید فکر کنیم در این سی سال گذشته چرا ما کاری نداشتیم تا بتوانیم در سطح بین المللی به معنای اورجینال  ارائه کنیم که در معنای واقعی با بهره گیری از بستر قومی و ملی خودش بتواند به سرانجام برسد؟  این سئوال که چرا ما ترانه سرا هایی نداشتیم که بتوانند زبان انگلیسی کار کنند؟ من فقط این را بگویم که برای حمایت، باید هرکاری کرد. 

علی تفرشی در پاسخ به سوال با توجه به این‌که ما در قرن بیست و یک زندگی می کنیم چرا از اشعاری که در هفتصد سال پیش گفته شده است، استفاده می کنیم، گفت: امروز اتفاقا بر روی اشعاری که شما در موردش صحبت می کنید خیلی دارد کار می شود. تقریبا همه آلبوم ها از اشعار شعرای معاصر انتخاب می شود که در بازار موسیقی این قبیل کارها زیاد است. این اشعار به هیچ عنوان مفهومشان کهنه نیست. در قرن بیست و یک این شعرها هنوز جواب می دهد و هنوز ماندگارهستند. من  در سال 79 آلبومی کار کردم ، که یک کار تلفیقی بود و قطعه ای به نام «من مست می عشقم» در آن بود که  خیلی ها حتی خبرنگاران فکر می کردند این شعر از غزلیات مولانا است در صورتی که از عراقی بود. بسیار خوشحالم که توسط من قطعه ای کار شد از فخر الدین عراقی که شنیده شد واثر گذاری آن بر من ثابت شد.

وی با بیان این‌که کلام کهن همیشه می تواند در ما اثر گذار باشد, گفت: وظیفه من این بود که بنا به علاقه شخصی،  این اشعا ر را انتخاب کنم و اعتقاد دارم در موسیقی با کلام، مفهوم شعر بسیار اثر گذار است.

محمد علی بهمنی در مورد شعر شعرای کهن افزود: لایه هایی از شعر، بیرونی است و آن مهم نیست، آنچه ماندگار است لایه های پنهانی شعر است. شعر بزرگان ما چرا هنوز جاری است و چرا جاری خواهد ماند؟  چون لایه های درونی دارند و ما باید آن ها را کشف کنیم. یکی از صحبت های من این است که چرا یک صدای خوب که آلبوم خوبی هم ارائه می دهد نگاه به شعر معاصرش ندارد یا توجهش به شعر صدای روزگارش اندک است. چرا در همین کار زمانی که شعر سایه انتخاب می شود، شعری انتخاب شده که زبان معاصر ما را ندارد؟ ما داریم به همین صداهای ضعیف که می شنویم قناعت می کنیم. پسِ پشتِ این ماجرا هم همان مسئله مالی است که بخشی از هزینه ها را با حذف ترانه های نو و شعر نو کم می کنند. البته شرکت ها سرمایه گذاری درست نمی کنند.پس  به این فکر کنیم که صدا را به صدای شعر امروز نزدیک کنیم. 

محممد سریر در ادامه نشست افزود : مشکل در این ترانه سرایی‌های ضعیف این است که از ریشه های شعر کهن بی اطلاع هستند. این اشعار، جوانان را با شعر کهن آشنا می کند. جوانان ما عراقی و مولانا نمی خوانند. حداقل حسن این کارها آشنا کردن جوانان با این اشعار است. شاعران خوب امروزی بر روی لایه های شعر گذشته نشسته اند که می توانند خوب شعر بگویند. شعرها و ترانه های بد، سطح اندیشه را نیز پایین می آورد، عادات شنیداری را برهم میزنند و این تعادلی است که باید به آن دست پیدا کنیم.

وی در جواب به این سوال که استفاده از پیشنهادی که عروض به خواننده می دهد تا چه میزان می تواند حسن باشد و تا چه میزان می تواند آفت باشد گفت: من بیشتر به محتوای شعر و پیامی که برای من دارد توجه می کنم. من خودم را به هیچ عروضی محدود نمی کنم. ببینید وقتیبر روی کلام، آهنگی می سازم، سعی می کنم از جهت ریتم و ملودی دور از شعر نباشد به خصوص از جهت ریتم، وقتی ریتمی را انتخاب می کنی که بر اساس شعرت نباشد، این آسیب جدی به شعر وارد می کند در حقیقت تقطیع شعر را خراب می کند. من خیلی سعی می کنم عروض درونی شعر را استفاده کنم. شعر خودش ریتم را به تو می دهد. شعر عاطفی، احساسی، حماسی خودش ریتم را خودش مشخص می کند.

کاوه یغمایی در ادامه نسبت به نوازندگان ادای احترام کرد و گفت: نوازندگان فوق العاده هستند و به جرات می توان گفت بهترین نوازندگانی هستند که ما داریم البته فقر دانش در زمینه صدا و اجرا هست چون رقابتی در این زمینه وجود ندارد. اما این آلبوم  نسبت به اتفاقاتی که در زمینه موسیقی افتاده است درایران جزو بهترین کارهایی بوده  که انجام شده است.

 محمدعلی بهمنی نیز درباره تلفیق شعر و موسیقی در این آلبوم گفت: این کار در زمینه شعر و موسیقی تلفیق ذاتی دارد اما مسئله این است که آهنگساز پسند خاص خودش را انجام میدهد و ما به عنوان  شنونده پسند خاص خودمان را داریم و مشکل است به یک نتیجه واحد رسیدن! اما من در این کار حس خوبی داشتم.

همچنین دکتر سریر تاکید کرد: اگر یک شعر را به چند نفر بدهند، ملودی های کاملا متفاوت از آن بیرون می آید .خلاقیت برمی گردد به زیر ساخت های فکری، دانش و بینش فرد که به صورت مهری بر اثر آهنگسازی وی است به خصوص کارهای اورجینال! در مقوله تولید یک اثر یک بحث ساختار است و یک منطق در آهنگسازی؛ اگر آن منطق باشد و خلاقیت هم باشد می تواند تاثیر گذار باشد. من همیشه به این فکر می کنم که اگر شاعر با توجه به خصوصیاتش می خواست این آهنگ را بخواند چگونه می خواند البته یک اندیشه ورزی  است ممکن هم است واقعی نباشد اما می تواند راهنمایی کند. واین کار به نظرم خلاقیت دانش و منطق لازم را داشت.

در ادامه نشست؛ علی تفرشی به دنبال صحبت یک از خبرنگاران مبنی بر این‌که اشعاری که در آلبوم کار شده شنوندگان موسیقی را درگیر نمی کند گفت: من پنج آلبوم کار کردم، سه تا ازکارها کاملا فضای موسیقی پاپ را داشت به جزآلبوم « دیوانه شو» که فضای تلفیقی داشت، امروز اما انتخابم به جایی رسید که حس کردم آنچه دلم می¬خواهد و دغدغه ام هست را باید انجام دهم.در تولید این آلبوم اصلا به بازار موسیقی توجهی نداشتم و معتقدم طرفدارن موسیقی پاپ بسیار سطحی نگر شده اند و من اصل نمی¬خواهم وارد این سیل گل آلود موسیقی پاپ بشوم. علاقه ام به غزل و این نوع موسیقی خاص است. خواستم زبان موسیقی خودمان را با موسیقی پاپ به یک شکل نو بگویم جوری که صاحب هویت و امضای خاص خودش باشد.

کاوه یغمایی در این خصوص و در پاسخ به یکی از خبرنگاران که تلفیقی را سبک نمی دانست گفت: سبک به معنای روش است ، کاری که ما انجام می دهیم. مثلا شما گیتاریستی مانند سانتا را در نظر بگیرید ایشان تلفیقی از فرهنگ خودش و آنچه در کشورش دارد را انجام می دهد، ما تشخیص می دهیم که از قومیت خاصی است اما بین المللی نیز هست. مدرنیزه کردن کار و اینکه ما بتوانیم ترجمه اش کنیم برای گوش بین المللی این یک کار ترکیبی است. بر روی این نوع موسیقی کم کار شده و یا اصلا نشده است و این کار باید توسط موزیسین های ما انجام شود. یک مثال واضح برایتان می زنم در طول جنگ سریالی پخش می شد به نام اوشین ! موسیقی متن فیلم کاری قومی و محلی بود که موزیسین های ژاپنی بر روی آن کار کرده بودند و برای فهم جهانی آماده بود طوری که برای ما ایرانی ها ماندگار شد، این نوعی سبک است.

وی درباره سبک آلبومش گفت: سبک این آلبوم کاملا تلفیقی است ، انگیزه ام برای انتخاب کاملا شخصی است و بر می گردد به علاقه ای که به غزل دارم،. من معتقدم که یک بیت از ادبیات کهن می تواند نجات بخش باشد، آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است/ با دوستان مروت با دشمنان مدارا
تفرشی با تاکید براینکه برای او آهنگسازی و خوانندگی توامان هستند، گفت: من خودم را با نام موزیسین می شناسم. به عنوان کسی که علاقه مند به علم موسیقی است و این را هم تا جایی که مملکت ما اجاز داده دنبال کردم. به هیچ عنوان نمی خواهم با خواننده ای مقایسه شوم. متاسفانه من در مملکتی زندگی می کنم که اکثر خوانندگان سواد موسیقایی ندارند. من اصلا دوست ندارم جزو خوانندگان به این معنا باشم. تعریف خواننده برای من کاملا آکادمیک است.

وی در خصوص پرداختن به اشعار قدمای ادبیات اظهار داشت: رجوع من دیوان شعرا است. دوستان خوبی دارم که تک تک شعرها را با آنان می خوانم ، تا حد امکان تحقیق کردم و سعی کردم که به جا بوده باشد. بعضی مواقع در انیترنت هم سرچ کردم و با چند شکل مواجه شدم از صاحب نظران که پرسیدم گفتند اینترنت سندیت ندارد. به همان دیوان های اصلی مراجعه  و در این باره پرس و جو می کنم.

وی در مورد قطعه شماره پنج آلبومتان ( آغوش چشم) گفت: برخلاف تصور، در این قطعه اصلا طنزی وجود ندارد، این قطعه بر اساس غزلی از ابتهاج ساخته شده در درستگاه ماهور و ریتمی که انتخاب شده شش هشت سنگین بود و از در آمد ماهور و اینکه سعی کردم به شعر و معنا و مفهوم آن توجه کنم. شعر افت خیز دارد اگر یک جا عاشقانه است زبانش نرم است و یک جاهایی شاکی می شود و زبان به شکوه باز می کند. این غزل به جایی رسید که من حس کردم یک هیجانی دارد و آن هیجان بدون فکر برای من اتفاق میافتد و هیجان من را به جایی برد که در جاهایی بالاتر از مقدمه شکل گرفت و اصطلاحا به اوج رسید. در ماهور ما سه گوشه داریم راک هندی، راک عبدالله، راک کشمیر از نظر حالتی که ایجاد می کند شبیه به مینور است در موسیقی دستگاهی به آن راک می گوییم، به گوشه راک که رسیدم از یک اوج خاصی برخوردار است ودیگر ریتم شش هشتم خاصیت خودش را از دست داد و دو چهارم یا چهار چهارم شدو ساختارش شد موسیقی راک وموسیقی قالبش عوض شد و آن شش هشت سنگین و ماهور شد راک، هم درگوشه راک و هم در فرم راک، ساز بندیش هم همان شد سازهای سنتی رفتند کنار و گیتار الکترونیک و بعد هیاهو تمام می شود. ملودی آرام می شود و بر می گردد به ماهور!

در انتها کاوه یغمایی درباره موسیقی پاپ و راک گفت: موسیقی پاپیولار اصولا موسیقی مردمی است برای مثال آقای شجریان پاپیولار هستند و هر استایلی به معنای اخصش می تواند هم پاپ باشد و هم نباشد. سبک پاپ را هم داریم مانند پینک فلوید، ببینید به هر استایلی به دوجهت می شود نگاه کرد، یکی ساز آن استایل است  برای مثال درامز، مثل ریتم هایی که درش هست ، مثل صدایی که از لحاظ احساس آن استایل دارد و یکی فرم هایی که در آن استایل استفاده می شود مانند جاز و بلوز، الان کاری که در موسیقی علی انجام شد بیشتر ترکیبی است از آوای موسیقی بلوز و موسیقی سنتی خودمان، یک ترکیب ملودی و ریتمیک است.

برای دیدن سایز اصلی روی عکس ها کلیک کنید
به اشتراک بگذارید :
برچسب ها


عضویت : telegram.me/joinchat/AzEeHDus0u0ht5Y_Qi2E0Q