نوای فارس: شاید اولین بار اسم کاوه یغمایی را در زمان انتشار آلبومهای پدرش به عنوان صدابردار یا ... شنیده بودیم، اما اواسط دههی هفتاد بود که با کنسرتهایش در تهران و در کنار آن آلبومهایی که ردپای پررنگترش در آنها مشاهده میشد ما را نسبت به هنرش کنجکاوتر کرد. "مسافر کویر" با موسیقی او و صدای آریو حبیبی، " شعر نفسگیر" با موسیقی او و صدای پیمان نیکسار، "مترسک" که آلبوم خودش بود و ستارهای مثل سیروان خسروی که از شاگردان او بود و در همه گفت و گوهایش به این که استادش کاوه بوده افتخار کرده و می کند. این هنرمند بعد از کنسرت های موفقش در تهران برای مدتی و به سبب خانوادگی و البته آموزش موسیقی مدرن به کانادا مهاجرت کرد و حدود 5 سال هم می شود که به ایران برگشته تا تجربیاتش را در اختیار جوانان این سرزمین بگذارد. گفت و گوی کوتاهی با این هنرمند داشته ایم که توجه شما را به خواندن آن جلب می کنیم.
این روزها مشغول چه کاری هستید؟
من همیشه مهمترین و شاید تنها کاری که میکنم همان کاریست که دوست دارم و بلدم؛ یعنی موسیقی. هم ساخت موسیقی و هم آموزش آن تنها کاری بوده و هست که همیشه باعث آرامش من شده و می شود. مشغول طراحی آلبوم بعدیام هستم و با دوستان نوازنده هم تمرینهایی داریم تا برای اجراهای احتمالی آمادگی داشته باشیم و به قول معروف دست به ساز بمانیم. چون نزدیک به 6-7 سال از ممنوعیت من و نداشتن فعالیت رسمی گذشته است و اگر در حداقل خلوتم هم خودم را با موسیقی مشغول نکنم شرایط روحی و ذهنیام هم به هم میریزد. چند آلبوم هم با هنرمندها و خوانندههای جوان آماده کردهام که تقریبا همه آماده انتشار هستند. بر روی پروژهی مشترکی هم در جهت موسیقی مدرن با همراهی همسرم نیلوفر فرزندشاد فعالیت میکنیم و امیدوارم بتوانیم با تجربیاتی که کسب کردهایم و حمایتهایی که انتظار میرود، قدمی در جهت فعالیت به سمت مدرن کردن موسیقی ایرانی و معرفی آن به جهان برداریم.
چرا در مدت زمان 5 سالهای که بازگشتهاید و بیشتر در ایران بودید، کمتر مصاحبه کردهاید؟
خب به همان دلیل که بالا گفتم؛ بیشتر سرگرم موسیقی بودم و البته مقدماتی که لازم بود تا مجوزهای لازم برای انتشار کارهایم فراهم شود. الان یک آلبوم آماده انتشار دارم و مقدمات ضبط آلبوم بعدی هم در حال فراهم شدن است. البته خاطرم هست که وقتی در ایران نبودم هم با یکی از نشریات داخلی به اسم نسیم هراز گفت و گویی کردم که در سال 87 یا 88 در آن نشریه منتشر شد. به هرحال هروقت نیاز بوده و رسانه مناسبی هم بوده من در مورد فعالیت هایم صحبت کرده ام.
در این مدت ماجرای اجرای شما در یک گردهمایی در کانادا چرا باعث حاشیه شد؟
من مثل همه ی مردمی که در انتخابات سال 88 شرکت کرده بودند در یک گردهمایی که در ونکوور تشکیل شده بود یک ترانه از میرزاده عشقی با مضمون وطن خواندم. جالب است بدانید که پیش از انتخابات به خاطر تصمیمی که برای شرکت در انتخابات داشتم از طرف بسیاری از ایرانیهای اپوزیسیون خارج از کشور مورد انتقاد و حتی توهین قرار گرفتم و بعد از انتخابات هم از این اجرا سوءبرداشتها و سوءاستفادههایی شد که باعث شد از حضور در آن محفل پشیمان شوم و به همین وسیله این پشیمانی را ابراز میکنم. متاسفانه این اتفاقات به اشتباه به همکاری من با معترضان خارج از کشور تلقی شد. در حالی که حتی بعد از انتخابات علارغم تماسهای فراوان رسانههای خارج از ایران هیچگاه گفت و گو و مصاحبه ای سیاسی انجام ندادم و حتی به دعوت به حضور موسیقیایی در این تلویزیون ها هم جواب منفی دادم. در مورد ویدیو کلیپهایم هم حدود ده سال پیش مورد مشابهی پیش آمد که به علت ناآگاهی من از مکانیزم پخش در این شبکه ها بود و از پخش ویدیو و مصاحبه با آن شبکههای غیرمجاز متاسفم و امیدوارم با فعالیتهای آتی بتوانم جبران نموده و به فرهنگ این سرزمین دینم را ادا کنم. بنده به علت نداشتن رسانه و نبود امکان صحبت با مردم بود که هیچ وقت نتوانستم توضیحات لازم در این باره را بدهم. حتا مصاحبه های من با رسانه ها هم همه به قبل از این اتفاقات باز می گردد و بعد از آن ارتباطی با هیچ کدام نداشتم. خوشبختانه در حال حاضر رسانه هایی که همکاری با آن ها ممنوع است مشخص شده اند و من حتی در پخش ویدیو کلیپ هایم هم بعد از این از مجرای وزارت ارشاد و مجاری قانونی استفاده خواهم کرد.
من حتی با راديو جوان هم همكارى اى نداشته و ندارم. چون از آخرين موسيقى هاى منتشر شده از من بیش از ٥ سال مى گذرد و آن زمان اصلا اين رسانه وجود نداشت. بعد از اين هم فقط از مجارى قانونى و سايت رسمى ام در خدمت طرفداران خواهم بود.
به مورد جالبی اشاره کردید. شما از اولین افرادی بودید که اهمیت ویدیو کلیپ و تصویر را در روزگار حاضر شناختید و اقدام به تولید حرفه ای آن کردید. در کل لزوم و اهمیت کلیپ در موسیقی داخل کشور چیست؟
در آن سالها بحث موزیک ویدیو در ایران به هیچ عنوان معنای امروزی را نداشت و به جرات میتوانم بگویم کمتر کسی به فکر ضبط موزیک ویدیو بود. با این حال من با وجود مشکلاتی اولین فیلمبرداری کنسرت را در سال ۱۳۸۲ با صدا برداری نسبتا حرفه ای جداگانه برای پخش به سرانجام رساندم. در کل در دنیای حالی حاضر موسیقی به تنهایی نمیتواند رسالتش را به انجام برساند و اهمیت ویدیوکلیپ و اضافه شدن و آمیختگی چند هنر باهم باعث شده که یک ویدیو کلیپ تاثیرگذارتر از یک یا چند آلبوم موسیقی عمل کند. خوشحالم که در این سالها هم توجه جدید و ویژهای به اهمیت ویدیوکلیپ در مجاری قانونی شکل گرفته است و یقین دارم که اگر بتوانیم از ظرفیت تصویر و موسیقی در کنار هم استفاده کنیم میتوانیم اتفاقات بسیار ویژهتری را هم رقم بزنیم.
یعنی منظور شما این است که در این سالها شبکه های ماهواره ای بدون اجازه شما اقدام به پخش کلیپ ها و حتی فیلم کنسرت شما میکردند؟
در مورد من کمتر از دو دهه است که بدون رعایت کپی رایت و حتی یک سوال و اجازه شفاهی ، آثار من چه صوتی و چه تصویری از این رسانه ها پخش میشود و دست من هم بعنوان صاحب اثر به دلیل نبود ضمانت اجرایی قانون کپی رایت در ایران، به هیچ محکمه ای نمیرسد. تولید موزیک ویدیو برای من یک فعالیت صرفا هنری است. جالب اینجاست اینگونه سرقتهای هنری در ایران هم از طرف شرکتهای به اصطلاح فرهنگی بارها صورت گرفته است.
همیشه برایم جالب بوده که بدانم گیتار اسپانیاییتان در معرفی شما به عنوان یک هنرمند موثرتر بوده یا خودتان با هویت و روحیهی ایرانی؟
با توجه به سوالتان فکر میکنم مثل خیلی از دوستان ما که در دورهای از تاریخ کشورمان گیتار را غربی میپنداشتند، بر این باورید که گیتار متعلق به اسپانیاست. گیتار سازیست ایرانی که در ایران ۳۰۰۰ سال پیش نواخته میشد. مجسمههایی مربوط به وجود گیتار در این دوران پیدا شده است که در موزهی ایران نگهداری میشود. این ساز بعد از هزاران سال به عربستان راه پیدا میکند و در آنجا به گیتار ۵ سیم تبدیل شده و به اسپانیا وارد میشود و به گیتاری تبدیل میگردد که امروز به اسم گیتار اسپانیایی میشناسیم.
به عنوان آخرین سوال؛ باتوجه به اینکه موسیقی ما در سطح جهان زیاد شناخته شده نیست، تا چه حد توانستهاید هویت ایرانی را در کارهایتان رعایت کنید و این هویت چقدر برای غیر ایرانیها قابل قبول است؟
- امروزه به ندرت موسیقی کشوری برای تمام نقاط جهان شناخته شده است ولی از طرفی مثل همهی هنرمندان دنیا من هم متعلق به خانواده و کشور خودم هستم و به عبارت دیگر خصوصیات و روحیات ایرانی من از من جدا نیست. با علم به اینکه موسیقی کشورم یکی از عمیقترین و باارزشترین موسیقیهای جهان است برای شناساندن آن به دنیای امروز با تمام توانم تلاش میکنم.
منبع : اختصاصی نوای فارس