نوای فارس-اوایل پاییز سال 94 بود که خبری، دنیای موسیقی پاپ کشور را تحت تاثیر خود قرار داد:« 24 خواننده داخلی و مجاز به دلیل پخش موزیک ویدئوهایشان از شبکههای ماهوارهای غیرمجاز و برخی سایتهای غیرقانونی خارج از کشور، ممنوعالکار هستند و فعلاً اجازه برگزاری کنسرت و انتشار آلبوم رسمی در داخل کشور را ندارند.»
این خبر به سرعت در فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی دست به دست شد تا جاییکه برخی از خوانندگان آن لیست را مجبور به واکنش کرد تا ممنوعالفعالیت شدن خود را تکدیب کنند. کار تا جایی بالا گرفت که علی مرادخانی، معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره خبر ممنوع الکاری برخی از اهالی موسیقی به ایسنا گفت: «خبری که بهتازگی مبنی بر ممنوعالکار شدن خوانندگان منتشر شده است، صحت ندارد.» اما این ضربالمثل فارسی را در ذهن متداعی کرد که، تا نباشد چیزکی.....
این خبر تبعات جالبی در هفته بعد از انتشار پیدا کرد تا جاییکه چند نفر از آن فهرست عریض و طویل با ارسال نامهای که البته از نظر حرفهای با اشکالاتی مواجه بود و نیز اینکه آیا لازم است این موضوع در سطح بالایی همچون ریاست جمهوری مطرح شود خود جای بحث داشت، خطاب به رییس جمهور و به صورت سرگشاده منتشر شد. نامهای که البته هیچوقت از سوی ریاست محترم جمهور پاسخی به آن داده نشد.
این نامه نشان داد که حرف و حدیث ممنوعالفعالیت شدن این خوانندگان به دلیل پخش موسیقی در شبکههای غیر مجاز تقریبا وجود داشته است و شاید با یک سیاست رسانهای صحیح از سوی برخی از این خوانندگان و پیش دستی و کشاندن خبر به رسانهها از اجرای آن جلوگیری شد. اما از همه مهمتر اتهام این خوانندگان برای ممنوع الفعالیت شدن است، حضور در شبکههای ماهوارهای و مجازی غیر مجاز...
موضوعی که مدتهاست فضا و به خصوص بازار موسیقی و یا شاید بهتر بگوییم هنر ایران را تحت الشعاع خود قرار داده است و البته حاشیههایی نیز در چند ماهه اخیر به همراه داشته است. به طور مثال ممنوع الفعالیت شدن چند ماهه زانیار خسروی به اتهام همکاری با سایت رادیو جوان که البته از سوی این خواننده به دفعات رد شد و حضور سالار عقیلی در شبکه من و تو که البته بر خلاف انتظار، مشکل خاصی را برای این خواننده ایجاد نکرد و حتی دوباره به جشنواره موسیقی فجر بازگشت و موجب اعتراض شدید سیروان برادر زانیار خسروی قرار گرفت. حاشیههایی که بسیاری از خوانندگان از جمله مهدی یغمایی را دچار مشکل کرد و جالبتر اینکه این خواننده در روزهاییکه ممنوعالکار بود در رسانه ملی به اجرای برنامه شب کوک میپرداخت!
اما از سوی دیگر حضور در شبکههای ماهوارهای و سایتهای اینترنتی پر مخاطب، شاید به جای پرتگاه برای اهالی موسیقی و هنر تبدیل به سکوی پرتابی شده باشد، رویهای که مدتهاست به یک روال برای خوانندگان تازه وارد تبدیل شده است. اجرای چند قطعه موسیقی به صورت غیر مجاز و پخش در سایت رادیو جوان، ساخت ویدیوی آن موسیقیها و پخش در شبکههای ماهوارهای و حتی حضور در خارج از کشور و پس از آنکه توانستند مخاطبانی پیدا کنند حالا روانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میشوند تا همان موزیکها و ویدیوها را مجوزدار کنند!
روال زیبایی که نه تنها ممنوع نیست بلکه بر خلاف چند صباح قبل، یک قانون نانوشته برای تولید یک اسطوره موسیقی در سبکهای خاص، به خصوص سبک پاپ و راک شده است و نه تنها مشکلی برای آن خواننده ایجاد نمیکند بلکه به خاطر زیر زمینی بودنش(از لغات قبلی که شاید دیگر مفهومی نداشته باشد!) بسیار در محبوبیت و معروفیت آن فرد تاثیر گذار است...
جالبتر اینکه ویدیوی این آهنگهای غیر مجاز در خیابانهای کشور عزیزمان و بیشتر در مناطق به قول مردم بالا شهری ساخته میشود و اگر هم بخواهند خیلی کلاس کار بالا برود، میروند در خیابانهای مروارید خلیج فارس، یک ماشین گران قیمت اجاره میکنند و یک سری دختر و پسر که معمولا همه از نظر ظاهری شبیه هم هستند! داخلش مینشینند و کلیپ ساخته میشود.
نمونههای زیادی میتوان نام برد، مثلا همین امیرحسین مقصودلو یا همان تتلوی خودمان! کلا این خواننده گرامی کار نکرده نگذاشته است، قبلا مانند بسیاری، از زیر زمین آغاز کرد اما الان اینقدر صدایش رسا شده که زیرزمین که هیچ، فکر کنم در رستوران گردان برج میلاد آهنگ میسازد و از آنتنهای مخابراتی، خبرش به اقصا نقاط زمین می رسد، بنده خدا فقط اجازه برگزاری کنسرت ندارد! به گونهای سروصدا دارد که حتی صفحه اینستاگرامش از بسیاری مجازها که اجازه برگزاری کنسرت و پخش در بازار دارند، بیشتر دنبال کننده پیدا کرده است!
نمونه دیگر، مبدع سبک به قول خودش «9و6» یا همان ساسی مانکن که چنان در همین سرزمین که برای خوانندگی خط قرمزهایی وجود دارد، پیشرفت داشت و آزادانه کلیپ میساخت که از بسیاری افراد مشهور و تاثیرگذار تاریخ این سرزمین هم برای بسیاری از جوانان مشهورتر شده بود! کسی هم کاری به کارش نداشت، اینقدر کارش گرفته بود که احساس کرد باید از ایران برود! ایکاش به او هم تکه کاغذی به عنوان مجوز میدادیم تا مجبور نشود برود و کشور هنر پرورمان را از وجود چنان اسطورهای خالی کند! اگرچه همین چند صباح پیش ماجراهای اینستاگرامیاش دوباره در ایران خبر ساز شد!
دیگر در خودروهای خودمان و دوستانمان صدای خواننده لس آنجلسی شنیده نمیشود یا حداقل کم شنیده میشود. مشکل اینجاست که آنها مجاز نبودند و دلیلش نیز، عدم حضور در کشور و عبور از تمام خط قرمزهای قانونی کشور بود. اما این طرف آبیها روی قبلیهای آن طرف آب را سفید کردهاند، از خط قرمزها که رد میشوند، کلیپ که میسازند حتی در مکانهای که پرنده جرات پر زدن ندارد! کلیپهایشان که همه جای جهان و تمامی سایتهای غیرمجاز و شبکهای ماهوارهای که شاید مخاطبانشان چندین برابر مجازهای این سرزمین باشد پخش میشود و خوب سروصدایشان هم که نگو! کلا سوال برای همه پیش میآید که چرا برویم مجوز بگیریم؟ راه مجوزدار شدن اینقدر پر پیچ و خم است که اگر زمین نخوری و پایت نشکند حداقل سرت که گیج میرود! ولی راه بدون مجوز تا دلت بخواهد جذاب است....
اما اوضاع سینما زیاد شبیه موسیقی نیست، حتما آمار عجیب فروش چند فیلم مطرح جشنواره فجر را شنیده باشید! شاید بسیاری تبلیغات جذاب این فیلمها را در شبکههای آن طرف آبی غیر مجاز دیده باشند. فیلمها فروش میرود و هیچ اثری هم از پرده سینما پایین کشیده، دیده نمیشود. حتی سخنگوی وزارت محترم ارشاد هم تاثیر تبلیغات این فیلمها در فروش بالای آنها را بدون تاثیر نمیداند. شاید هم میخواهند این خط قرمز را جابجا کنند و از سینما شروع کرده باشند!
همین چند وقت پیش امیرعباس گلاب چند اثر تحسین برانگیز به مخاطبانش ارایه داد. از سه اثر آخر، یکی از آثار به سفارش صداوسیما بود و دو اثر دیگر بدون مجوز پخش شد! حتی اثر آخر از طریق سایت غیر مجاز اما پرمخاطب رادیو جوان منتشر شد و گلاب از این سایت به صورت آشکارا تشکر کرد... این یعنی عطای مجوز ارشاد را به لقایش بخشیدم!
شاید این خواننده و امثالهم هم روزی به این نتیجه برسند که حالا که مشهور شدند و معروف، بروند خارج کشور و از تمام خط قرمزهای جمهوری اسلامی ایران بگذرند و بخوانند و جوانان این سرزمین را تحت تاثیر خود قرار دهند! اما سوال اینجاست که چرا وقتی میتوان جذب حداکثری کرد، وقتی میتوان هنرمند را در همین سرزمین حفظ کرد و او هم با وجود تمام مشکلات بخواند و اوقات خوشی را برای مردم، البته در زیر آسمان جمهوری اسلامی ایران بسازد و حالا که خواسته خط قرمزها را رعایت کند، چرا سخت بگیریم و مشکلسازی کنیم؟!
و اما روی دیگر حرف من با خوانندگان محترم است، سایت رادیو جوان چگونه تعاملی با شما دارد که سایتهای داخلی نمیتوانند داشته باشند؟! یا چرا وقتی کلیپ شما در شبکههای ماهوارهای پخش میشود، در خفا ذوق میکنید و در آشکارا هیچ اعتراضی از شما نمیبینیم اما کافی است آهنگ شما توسط یکی از سایتهای داخلی منتشر شود، سریعا واکنش نشان میدهید و به دنبال کسب هزینهاید؟! میدانم و میدانیم که سایت پر مخاطب قطعا جذاب است اما چه چیزی موجب شده که رادیو جوان پرمخاطب شود؟ آیا غیر از این است که تعامل خواسته و ناخواسته شماها باعث این جذب مخاطب برای آن سایت و نیز ایجاد مشکل برای همه شماها شده است؟!
منبع : اختصاصی نوای فارس